از نقد سند تا نقد متن(2) - صفحه 97

از جانب يكى از ياران به پيامبر, با صيغه استفهام, امّا بدون ادات استفهام. گاه, شكايتى از موضوعى است, مانند اين كه: «در نماز, خيالى براى نمازگزار پيش آيد»; يعنى مشكلى عملى رخ نمايد كه سپس پيامبر(ص) بدان پاسخ مى دهد. يا صورتِ احتمال (ترجّى) دارد, مانند: «شايد درباره تو شتاب ورزيديم!», يا دعاست, مانند: «خدايا, او را در دين, فقيه گردان!» و «بار خدايا, مُحَلِّقين را ببخشاى!», يا درخواست آمرزش و… جز آن است.
آنچه مطلوب است, طبقه بندى مجدّد انواع ادبى در حديث به شيوه اى دقيق تر است كه با ريخت و ساختار و صيغه هاى شناخته سخن در زبان عربى و علوم بلاغت, همراه باشد. ۱
پرسش و پاسخ, هر دو از گفتار مستقيم پرسنده و پرسش شونده مايه مى گيرند. سپس اين گفته مستقيم, در چارچوب يا سياق يا گونه اى ساخت روايى گذارده مى شود كه همان روايت است. از اين رو (چنان كه اصوليان معيّن كرده اند), حديث, سه بخش دارد: اوّل, «الفاظ روايت» كه شامل فِعل هايى از اين گونه است: «شنيدم», «شنيديم», «حديث گفت براى ما…» و جز اينها. اينها دارى پنج درجه اند كه بالاترينِ آنها از نظرِ يقين آورى, گونه نخست (شنيدم) است; چرا كه به معناى شنيدنِ مستقيمِ بى واسطه است. ضعيف ترينِ آنها از جنبه يقين آورى, درجه پنجم است كه با چنين عبارت هايى آغاز مى شود: «آنان چنين مى كردند».
در اين قبيل موارد, واسطه هاى فراوان از چندين و چند نسل در ميان اند كه اينان كارى را ديده اند, بى آن كه چيزى شنيده باشند. بخش دوم, «سَنَد روايت» است كه جزء

1.اين حديث در نقل دكتر حسن حنفى, آشفتگى هايى داشت كه آن را از اصلِ صحيح البخارى برگرفتيم و ترجمه كرديم. مترجم.

صفحه از 91