زمین - صفحه 85

حديث

۵۱.امام زين العابدين عليه السلامـ در باره اين سخن خداوند كه :«همان كسى كه زمين را براى شما فرشى [گسترده] قرار داد»ـ :آن را متناسب با طبايع شما ، و سازگار با بدن هايتان قرار داد ، نه چندان گرم و داغ گردانيد كه شما را بسوزاند ، و نه چندان سرد كه يخ بزنيد ؛ نه چندان خوش بو كه سرِتان را به درد آورد و نه چندان بدبو كه نابودتان گرداند ؛ نه چندان نرم مانند آب كه در آن غرق شويد ، و نه چندان سخت كه نتوانيد در آن ، خانه ها و بناهايتان را بسازيد و گورهاى مردگانتان را حفر كنيد؛ بلكه خداوند عز و جل در آن ، چنان استحكامى نهاد كه از آن ، سود مى بريد و روى آن ، برقرار مى مانيد ، و پيكرها و بناهايتان بر آن مى ايستند ، و در آن ، اين ويژگى را نهاد كه بِدان ، زمين براى [ ساختن ] خانه هاى شما و [ حفر كردن ] مقابرتان و بسيارى ديگر از منافعتان [ و كارهايى كه براى شما ضرور است ] ، رام است . به اين دلايل است كه زمين را براى شما بستر قرار داد .

۵۲.امام على عليه السلام :هان! زمينى كه شما را حمل مى كند و آسمانى كه بر شما سايه مى افكند ، هر دو ، فرمان بردار پروردگار شمايند ، و اگر بر شما بخشش مى كنند ، نه از سرِ غمگسارى براى شماست و نه از بهر نزديكى به شما ، و نه به اميدِ رسيدن به خيرى از شما؛ بلكه دستور يافتند كه به شما سود برسانند . پس فرمان بردارى كردند ، و در مرزهاى مصالح شما بر پا داشته شدند . پس هر دو بر پا ايستادند .

۵۳.امام على عليه السلامـ در باره زمين و مناسب سازى آن براى زندگى ـ :ميان فضا و زمين را بگشاد ، و هوا را براى نفس كشيدن ساكنان آن ، آماده ساخت ، و زمينيان را با تمام وسايل معاششان آفريد . آن گاه برهوت زمين را ـ كه آب هاى چشمه ها از بَر رفتن بر بلندى هاى آن ناتوان است ، و جويبارها را راهى براى رسيدن به آنها نيست ـ وا نگذاشت ؛ بلكه ابرهاى بارور را برايش پديد آورد تا زمين هاى مرده اش را زنده گرداند و رُستنى هايش را بروياند . آذرخش آن ، در كرانه هايش بدرخشيد و درخشش آن در دل ابرهاى سپيدِ سترگ و در هم انباشته ، دمى آرام نگرفت . آن ابرها را سيلاب گونه بارانيد ، در حالى كه دامن ابر ، پايين آمده و به زمين ، نزديك گشته بود و [ بادِ ]جنوب ، سينه آن را پياپى مى دوشيد و قطرات باران ، به شدّت فرو مى ريخت .
پس چون ابر ، باران خود را فرو ريخت و بار گرانى را كه بر خود داشت ، به زمين نهاد ، به سبب آن ، در زمين خشك ، گياه بر آمد و در جاى جاى كوه ها رستنى ها روييدند ، و زمين به زيور مَرغزارهايش خرّم گشت ، و بر جامه هاى نازك گُل هايش كه بر تن پوشيده بود و زيور شكوفه هاى خرّمى كه بدان آراسته شده بود ، نازيد ، و اين همه را [ خداوند ،] خوراك مردمان و روزىِ جانداران نمود ، و در گوشه و كنار زمين ، درّه ها را بشكافت ، و براى پيمايندگان راه ها و جادّه هاى آن ، نشانه ها بر پا داشت . ۱

1.امام عليه السلام در اين سخنرانى ، مى خواهد نعمتى از نعمت هاى خداوند را بر بندگانش شرح دهد ؛ نعمتى كه به حركت جَوّ زمين و آنچه از هوا و باد و ابر در آن است ، پيوند خورده است . در تقدير خداوند متعال ، در دشت ها ، رودهايى جارى اند تا مردمان ، جنبدگان و گياهان ، از آن بنوشند . او بلندى هاى كوه ها را هم بدون آب رها نكرده است ؛ بلكه سهمى از آب را از طريق حركت بادها ـ كه ناشى از اختلاف حرارت ميان سطح دريا و كوه هاست ـ براى آنان فراهم آورده است . وقتى آب دريا بخار مى شود ، به خاطر سبُكى به فضا مى رود و از كوه ها هواى سرد سرازير مى گردد و فضاى خالى را پر مى كند . نقش بادها در اين جا شكل مى گيرد و بادها ابرهاى باران زا را به بلنداى كوه ها هدايت مى كنند و وقتى بدان جا رسيدند ، ناگهان با سردىِ هواى كوه ها ، ابرها متراكم مى شوند و باران ها شكل مى گيرند و بر قلّه هاى كوه ها مى بارند ؛ همان آبشخور حيات و نعمت و طراوت و روزىِ رستنى ها و چارپايان و مردمان .

صفحه از 106