فلسفه نبوّت و جايگاه آن در باور ملّاصدرا - صفحه 68

ماه و ستارگان در شب و روز، تنها براى بهره بردن پايين‏نشين‏ها از حيوان و نبات و جماد است كه تابشهاى انوار آنها بر اين مواد تابيده و فصل‏هاى چهارگانه و زمان‏هاى گوناگون پديد آمده و حالت شهرها و كشورها نيكو گرديده است [ چنين نيست‏] بلكه آنها مسخّر فرمان الهى و مقيّد به عنان تقديرند، و حركتشان عبادت الهى و تقرّب به او و تشبّه به مقرّبان او (فرشتگان مهين) است كه از حركات آنها به‏صورت تبع (طفيلى) بهره‏مندى سافلات لازم مى‏آيد، نه اينكه مقصود بالذات از وجود و حركات آنها اين (بهره رساندن به سافل) باشد و همچنين انبيا و راهنمايان و حجّتهاى الهى، هدف و غايت در وجود آنان اصلاح حال امّتها نيست، بلكه چيزى بالاتر از وجود آنها و آن قرب به خداوند و رسيدن به لقاى اوست ولى بر افعالى كه انجام مى‏دهند و بدان افعال، تقرّب به خداوند حاصل مى‏نمايند، هدايت امّت به شاهراه نجات و رسيدن به رستگارى و نيك‏بختيهاى امّت نيز مترتّب است. ۱
كاملاً واضح است كه صدرا در اين بخش، برخلاف مطالب پيشين كه به دليل حكما و استدلال بوعلى سينا در نياز جامعه به قانون اشاره كرده است، تقريرى جديد از ضرورت بعثت پيامبران را بيان كرده است؛ تقريرى كه فراتر از قضاياى فلسفى و عقلى، رگه‏هاى عرفان و ذوق در آن مشاهده مى‏شود. او در ادامه با همين رويكرد عرفانى، در توجيه پيش از خلق و با خلق و قبل از خلق بودن پيامبران چنين آورده است:
كون و وجود پيامبر و امام حجت براى خلق اضافه‏اى است كه عارض او شده و ذات او از اين جهت با خلق است، پس اگر خلقى نباشد حجّتى براى آنان نيست ولى از اين موضوع لازم نمى‏آيد كه در حدّ ذات خود موجود نباشد، بلكه ذات حجّتهاى الهى از آن روى كه از مواد و امور جسمانى برترند در حدّ حقايق و ذات خود باقى به بقاى الهى‏اند. پس آنها پيش از خلق، از آن روى كه واسطه در ايجاد خلق‏اند بوده‏اند و بعد از خلق، از آن روى كه غاياتى هستند كه جسمانيّات بدانها منتهى مى‏شوند خواهند بود و

1.ملّاصدرا، شرح الاصول الكافى، ج ۵، ص ۱۲۱-۱۲۲

صفحه از 84