فلسفه نبوّت و جايگاه آن در باور ملّاصدرا - صفحه 65

براى اثبات ضرورت بعثت پيامبران بيان شده، به دليل حكما يا نياز جامعه به قانون، شهرت يافته است. بررسى و تحقيق در متون كلامى نشان مى‏دهد كه اين استدلال، در ميان متكلّمان متقدّم، رايج نبوده است؛ به‏ويژه آنكه از نخستين فيلسوفانى كه به اقامه اين دليل تمسّك جسته و از آن براى اثبات ضرورت بعثت، بهره برده‏اند، شيخ‏الرّئيس، بوعلى سيناست. وى در آثار متعدّد خويش، ازجمله در بخش الهيّات كتاب شفا، به تقرير اين استدلال اهتمام ورزيده كه خلاصه آن چنين است:
1. انسان، طبعاً موجودى اجتماعى است و از زندگى فردى، گريزان.
2. زندگى اجتماعى، نيازمند قانون و عدل است.
3. قانون و عدل، نياز به قانون‏گذار و مجرى قانون دارد.
4. از آنجا كه عرصه عملِ قانون‏گذار و مجرى قانون، جامعه انسانى است، خود بايد انسان باشد و البتّه نه هر انسانى، بلكه انسان برتر كه دستور و سخنان وى بر همگان، حجّت و فوق چون و چرا باشد و برترى چنين فردى، با معجزه اثبات مى‏شود.
5. زمام آفرينش، به دست حكيمى است كه هيچ‏گونه نقص و خللى در صنع او راه ندارد.
6. براى هر نياز بشر در نظام آفرينش، پاسخى درخور وجود دارد.
7. نياز بشر به قانون‏گذار و مجرى قانون، بى‏پاسخ نيست.
8. آفرينش و ايجاد چنين قانون‏گذارى امكان‏پذير است.
بنابراين ممكن نيست كه خداوند حكيم، از اراده و ايجاد انسان برتر قانون‏گذار و مجرى قانون در جامعه بشرى، صرف‏نظر كند و از اين‏رو بعثت پيامبران، ضرورى است.۱
بررسى و تأمّل در شرح الاصول الكافى صدرالمتألّهين، نشان مى‏دهد كه وى

1.ابن‏سينا، الإلهيّات، ص ۴۴۱-۴۴۲؛ ابن‏سينا، الاشارات و التنبيهات، ج ۳، ص ۳۷۱-۳۷۲.

صفحه از 84