بود تأمّل كنيم و آن را رد نكنيم. در برخى از روايات ضمن تأكيد بر نكته فوق فرمودهاند، علم چنين احاديثى را بايد به اهل بيت عليهم السلام واگذاشت. اميرالمؤمنين عليه السلام در اينباره مىفرمايند:
إذا سمعتم من حديثنا ما لا تعرفون فردّوه إلينا و قفوا عنده و سلّموا حتّى يتبيّن لكم الحقّ و لا تكونوا مذاييع عجلى.۱
هنگامى كه حديثى از احاديث ما را كه نمىشناسيد شنيديد [ علم ]آن را به ما واگذاريد و در آن توقّف كنيد و تسليم باشيد تا حق بر شما آشكار شود و از آنهايى كه شتابان منتشر مىكنند نباشيد.
همچنين امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله درباره مشكل بودن تحمّل احاديث آل محمّد عليهم السلام نقل مىكنند و سپس مىفرمايند:
فما ورد عليكم من حديث آل محمّد عليهم السلام فلانت له قلوبكم و عرفتموه، فاقبلوه، و ما اشمأزّت قلوبكم و أنكرتموه، فردّوه إلى اللَّه و إلى الرّسول و إلى العالم من آل محمّد عليه السلام، و إنّما الهالك أن يحدث بشىء منه، لا يحتمله، فيقول: و اللَّه ما كان هذا شيئاً، و الإنكار هو الكفر.۲۳
پس آنچه از حديث آل محمّد - كه صلوات خدا بر آنان باد - به شما رسيد كه قلبهايتان آرام شد و آن را فهميديد، آن را بپذيرد و آنچه را كه [ در اثر آن ]قلبهايتان چركين شد و نفميد، [ علمش را] به خدا و رسول صلى اللَّه عليه و آله و عالم آل محمّد عليهم السلام واگذاريد. همانا هلاكشونده فقط كسى است كه چنين حديثى را كه برايش قابل تحمّل نيست نقل كند و بگويد: به خدا قسم! اين ارزشى ندارد! چرا كه انكار حديث، كفر است.
گفتنى است روش علمى علما و محدّثان نيز بر همين اساس است مثلاً مرحوم آيتاللَّه خويى در مواردى كه بهجِدّ معتقد بود روايتى را بههيچوجه نمىتوان به معصوم نسبت داد، آن را بهصراحت انكار نمىكرد و در نهايت علم آن را به ائمّه عليهم السلام
1.مجلسى، ج ۲، ص ۱۸۹، ح ۲۰
2.مجلسى، ج ۲، ص ۱۸۹، ح ۲۱
3.ن.ر.ك. بحارانوار، ج ۲، ص ۱۱۵، ح ۱۱ و ج ۲، ص ۱۱۳، ح ۱.