قال: فقال: ردّه إلينا فإنّك إن كذّبت فإنّما تكذّبنا. 1
فدايت شوم! شخصى از جانب شما به نزد ما مىآيد و خبر از امرى بزرگ به ما مىدهد، بهطورى كه سينه ما تنگ مىشود تا وى را انكار كنيم.
امام صادق عليه السلام پرسيدند: آيا او از من برايتان حديث نقل نمىكند؟
گفتم: آرى.
فرمود: مىگويد شب روز است و روز شب است؟
به امام گفتم: خير.
فرمود: روايت را به ما واگذار كه اگر آن را انكار كنى ما را انكار كردهاى.
در اين روايت اشاره شده است كه در مواردى كه حديث با يك امر بديهى حسى منافات نداشته باشد - كه حساب آن جداست - شما حقّ تكذيب روايت را نداريد. حتّى مخالفت حديث با امور فطرى و عقلى نيز مجوّزى براى دروغ پنداشتن آن نيست؛ چرا كه در قرآن نيز گاه آياتى مخالف اين دو وجود دارد امّا قابل توضيح است. آياتى كه بهظاهر بر جسمانيّت خدا حكم مىكنند، ساختگى نيستند و البتّه معناى ظاهرى آنان نيز مراد نيست. دقّت در معانى همين آيات نيز دريايى از علوم را آشكار خواهد كرد.
حديث نيز همينگونه است. گاه حديث، بهظاهر مخالف فطرت و عقل است امّا با تأمّل در آن و مراجعه به ديگر احاديث، معانى نغز و زيبايى از آن به دست مىآيد. لذا ائمّه عليهم السلام مصرّانه از ما خواستهاند حتّى احاديث مخالفان را - اگر از ائمّه عليهم السلام نقل شده باشد - رد نكنيم.
امام باقر عليه السلام مىفرمايند:
لا تكذّب بحديث أتاكم به مرجئيّ و لا قدريّ و لا خارجيّ نسبه إلينا، فإنّكم لا تدرون لعلّه شيء من الحقّ، فتكذّبون اللَّه عزّ و جلّ فوق عرشه. 23
1.مجلسى، ج ۲، ص ۱۸۶، ح ۱۴
2.مجلسى، ج ۲، ص ۱۸۷، ح ۱۶
3.ن.ر.ك. بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۱۲، ح ۱۱۱.