و ما گمان مىكنيم تو از دروغگويان باشى.
(وَ ما أَنْتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا وَ إِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكاذِبينَ) 1
تو جز بشرى مانند ما نيستى و ما مىپنداريم تو از دروغگويان باشى.
(بَلْ نَظُنُّكُمْ كاذِبينَ) 2
بلكه گمان مىكنيم تو از دروغگويان باشى.
(إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ) 3
آنها جز از گمان پيروى نمىكنند و جز حدس (واهى) نمىزنند.
بنابراين مشركان مدّعى ظن (گمان قوى) بر دروغ گويى انبيا بودند و قرآن هم با همين مقابله كرده و همين را افترا بر خدا و رسول صلى اللَّه عليه و آله دانسته است.
رويارويى با احاديث نيز همينگونه است. همين قدر كه احتمال صدق حديث مىرود جايى براى انكار وجود ندارد. از امام باقر عليه السلام نقل شده است كه فرمود:
لا تكذّبوا بحديث آتاكم أحد فإنّكم لا تدرون لعلّه من الحقّ فتكذّبوا اللَّه فوق عرشه. 4
حديثى را كه شخصى براى شما مىآورد، تكذيب نكنيد كه شما نمىدانيد، شايد از حق چيزى در آن باشد و شما [ بدين وسيله] خدا را فوق عرشش تكذيب كرده باشيد.
در روايت ديگرى، راوى به امام صادق عليه السلام مىگويد:
جعلت فداك. إنّ الرّجل ليأتينا من قبلك فيخبرنا عنك بالعظيم من الأمر فيضيق بذلك صدورنا حتّى نكذّبه قال: فقال أبوعبداللَّه عليه السلام:
أ ليس عنّى يحدّثكم؟
قال: قلت: بلى.
قال: فيقول للّيل إنّه نهار و للنّهار إنّه ليل؟
قال: فقلت له: لا.
1.الشعراء (۲۶) / ۱۸۶
2.هود (۱۱) / ۲۷
3.الانعام (۶) / ۱۱۶
4.مجلسى، ج ۲، ص ۱۸۶، ح ۱۰