نگرشى نو به كذب و افترا بر خدا و رسول در حوزه حديث‏ - صفحه 44

را نفرموده است و اين، افترا بر خدا و نسبت دادن دروغ به اوست.
2. (وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُوَ يُدْعى إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمين)۱
در اين آيه نيز افترا به خدا ناشى از تكذيب رسول صلى اللَّه عليه و آله است. يعنى گروهى به‏جاى آنكه در مقابل پيام‏هاى وحيانى رسول صلى اللَّه عليه و آله خاضع گردند و گوش جان بسپارند، آن را از خدا نفى كردند، الهى بودن آن را منكر شدند و در نهايت آن را سحر و جادو ناميدند. خداوند اين عمل سخيف آنان را افترا بر خويش خوانده و وعيد دور ماندن از هدايت داده است. مرحوم طبرسى در اين‏باره مى‏گويد:
(وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ) أى من أشدّ ظلماً ممّن أختلق الكذب على اللَّه و قال لمعجزاته سحر و للرّسول أنّه ساحر كذّاب. ۲
... يعنى چه كسى ستمكارتر است از آن كه بر خدا دروغ مى‏بندد و معجزاتش را سحر مى‏نامد و پيامبر را ساحر دروغ‏گو مى‏خواند؟
پس به بيان مرحوم طبرسى، سحر و ساحر خواندن وحى و پيامبر، افتراست؛ زيرا چنين كسى بر خدا دروغ بسته است كه معجزه الهى را از خدا نفى مى‏كند و آن را سخن بشر و سحر مى‏خواند. علّامه طباطبايى در اين‏باره مى‏گويد:
و از همين جا روشن مى‏شود كه جمله (و هو يدعى إلى الإسلام) در حقيقت استدلال است بر بطلان سخن كفار و اينكه سخن مزبور افترايى است بر خداى عزوجل... و معناى آيه اين است كه هيچ شخصى ظالم‏تر از آن كس كه بر خدا دروغ مى‏بندد آنگاه كه به پذيرش دين اسلام دعوت مى‏شود به اينكه دين اسلام را بپذيرد و در پاسخ، دين اسلام را از خدا نفى مى‏كند، نيست. ۳
علّامه در توضيح آيه فوق، صرف نفى اسلام از خدا را همان افترا بر خدا دانسته است. روشن است نفى الهى بودن دين اسلام نيز جز به دروغ پنداشتن بيان رسول صلى اللَّه عليه و آله

1.الصّفّ (۶۱) / ۷

2.طبرسى، ج ۹، ص ۴۲۰

3.علّامه طباطبايى، ج ۱۹، ص ۴۳۰

صفحه از 55