نبوّت از ديدگاه ميرزا مهدى اصفهانى‏ - صفحه 28

و سركوبى بندگان بلكه ارائه نشانه و اقامه دليل بر راستى ادّعاى انبيا و رسولان است. هرچند با توجّه به مطالب پيشين روشن شد كه ضرورتى هم براى اين كار وجود ندارد، خداوند براى اتمام حجّت و تثبيت ايمان مؤمنان و تحكيم عبوديّت و بندگى در بندگان، پيامبران خويش را با ادلّه آشكار به‏سوى بندگانش مى‏فرستد تا راه هرگونه عذر و بهانه‏اى را بر آنان ببندد. مرحوم آيت‏اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى مى‏گويد:
شكّى نيست كه هر پيامبرى، معجزه‏اى دارد - يعنى چيزى كه بشر از آوردن مثل آن عاجز است - و معجزات خاتم الأنبياء صلى اللَّه عليه و آله بر دو قسم است. يك قسم از آنها [ نظير] معجزات انبياى پيشين عليهم السلام است كه براى افراد عصر خويش مى‏آورد و معاصران حضرتش آنها را مشاهده و درك مى‏كنند؛ مثل زنده كردن مردگان، خبر دادن از غيب‏ها و... و چون دين پيامبر خاتم صلى اللَّه عليه و آله تا آخر دنيا باقى است، پس ايشان بايد معجزه‏اى جاودانه نيز داشته باشد و آن قسم دوم [ از معجزات پيامبر صلى اللَّه عليه و آله‏] ، يعنى قرآن كريم است... و اعجاز قرآن تا هر زمان كه دنيا باقى باشد، باقى است.
البتّه بايد دانست كه آنچه حجّت را بر بندگان تمام مى‏كند، خارق عادت بودن معجزه نيست بلكه در اين مورد نيز انسان عاقلى كه به فطرت خويش پروردگارش را مى‏شناسد، نسبت اين فعل را با پروردگار و عجز مخلوق را از آوردن مثل آن - با توجّه به شناخت خداوند - درمى‏يابد. در ابواب‏الهدى آمده است:
از مسائل شگفت‏انگيز در علوم الهى در باب نبوّت و رسالت و امامت، داستان ففتنه سامرى و اغواى مردم در قرآن است. [ از اين داستان‏] آشكار مى‏شود كه صِرف «خرق عادت» ، حجّتى از سوى خداوند بر راستى ادّعا كننده نيست، مگر آنكه عقل به برهان بودن آن حكم كند. در صورتى كه عقل، ادّعا را باطل يافت و صاحب دعوت را شايسته رسالت و خلافت ندانست، خرق عادت چيزى جز امتحان و آزمايش بندگان نيست... ؛ چراكه ادّعاهاى ايشان بديهى‏ترين بديهيّات و

صفحه از 30