نشانه عجز متكلم، بلكه نشانه توانايى و تسلّط او بر الفاظ و معانى است.
5) اشكالات ابنتيميّه در موضوع حقيقت و مجاز
يكى از منكران وجود مجاز در قرآن، ابنتيميّه حنبلى (م 728) است. به نظر مىرسد، سختترين اشكالات به وجود مجاز در قرآن، از آن اوست و كسانى مانند جمالالدين قاسمى (م 1332) نويسنده تفسير محاسنالتأويل، در اين اعتقاد از او پيروى كردهاند.۱۲اينك اهمّ اشكالات ابنتيميّه به تقسيم الفاظ به حقيقت و مجاز و پاسخ آنها:
5-1) تقسيم الفاظ به حقيقت و مجاز بدعت است.
نزد ابنتيميّه، تقسيم الفاظ به حقيقت و مجاز بدعت است؛ زيرا اين اصطلاح پس از پايان سه قرن نخستين پيدا شده و اين مصطلحات در كلام هيچ يك از صحابه و تابعان و كسانى مانند مالك و ثورى و اوزاعى و ابوحنيفه و شافعى و حتّى پيشوايان لغت و نحو، همچون خليل و سيبويه و ابوعمروبن علاء و مانند اينان، نيامده است. ۳
امّا نيامدن مصطلحات حقيقت و مجاز در سخن صحابه و تابعان و كسانى كه ابنتيميّه از آنان نام برده، نه دليل بدعت بودن آنهاست و نه دليل نادرستى و ناروايى چنين جعل اصطلاحى. اين مصطلِحين مصطلحات مذكور را نه از كليدواژههاى دينى بر شمردهاند و نه آنها را به خدا و پيامبر نسبت دادهاند و نه آنها را موضوع ايمان و اعتقاد دانستهاند و خلاصه مرتكب «إدخال ما ليس من الدين في الدين» نشدهاند تا بدعتگزار خوانده شوند. افزون بر اين، جعل اصطلاح در هر دانشى، براى رساندن مفاهيم مبسوط، كارى است خردپسند و رايج، و رَوايى آن هرگز محتاج سابقهاش در لسان صحابه و تابعان نيست. كسانى مانند مالك و ابوحنيفه و
1.قاسمى در تفسيرش، عين سخنان ابنتيميّه را با عبارت «قال شيخ الاسلام تقيّ الدين ابن تيميّة في كتاب الإيمان» نقل كرده است.
2.نك: قاسمى، ج ۱، ص ۱۳۵-۱۵۵
3.ابنتيميّه، ص ۸۳