عصمت خاتم پيامبران در نگاه برخى از مفسّران، با توجّه به آيه - صفحه 63

حقيقت خبر مى‏دهد. آيت‏اللَّه ملكى ميانجى بعد از نقد برخى تفاسير مطرح شده در ذيل آيه، معناى آيه را به اين صورت تبيين مى‏كند:
از تمام آنچه بيان شد، روشن مى‏گردد كه معناى (سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى) آن است كه قرآن را به تعليم الهى و با افاضه علم، در همه آنچه مى‏خوانى، براى تو قرائت مى‏كنيم؛ يعنى با علمى كه ذاتاً معصوم و مصون است و با وجود آن، فراموشى محال است؛ در نتيجه، تو قرائت مى‏كنى آنچه را قرائت مى‏شود. پس وحى و كتاب را به واسطه همين علم دريافت، تحمّل و حفظ مى‏كنى و به واسطه همين آن را اداء و ابلاغ مى‏كنى. به صراحت آيه «إقراء» فعل خداى تعالى است و او پيامبر خويش را قرائت‏كننده قرار داده است. همچنين مقتضاى اطلاق در آيه شريفه آن است كه اِقراء رسول و رفع فراموشى از پيامبر توسّط خداوند، همه امور را - اعمّ از قرائت الفاظ، حروف و معانى كلام خدا در حوزه احكام، شرايع معارف، علوم، قصّه‏ها و امور غيبى - دربرمى‏گيرد؛ و افزون بر آن، غير قرآن را نيز شامل مى‏شود. ۱
ايشان سپس اين اشكال را مطرح مى‏كند كه آيه به صيغه مضارع آمده است و برخى معتقدند كه بيان «اِقراء» خداوند با صيغه مضارع «سنقرئك» از وعده و بشارت خداوند به رسول خود درباره اِقراء و رفع فراموشى از او حكايت دارد؛ به خصوص، با توجّه به اينكه حرف «سين» بر اختصاص صيغه مضارع به آينده دلالت مى‏كند. پس مقتضاى آن، معصوم نبودن پيامبر و رفع نشدن فراموشى از ايشان پيش از نزول آيه است؛ يعنى تا زمان نزول آيه و تا وقتى‏كه خداوند اين وعده را در حقّ پيامبر عملى نكرده بود، حضرتش عصمت نداشته و رخ دادن فراموشى بر ايشان ممكن بوده است.
اين قرآن‏پژوه بزرگ در پاسخ اشكال فوق مى‏فرمايد كه با توجّه به آنچه ابن‏هشام در مغنى مطرح ساخته است ۲ برخى معتقدند كه حرف «سين» هميشه بر استقبال دلالت

1.ملكى ميانجى، جزء سى‏ام، ص ۳۸۹

2.ابن‏هشام (عبداللَّه‏بن يوسف)، ج ۱، ص ۱۳۸ ؛ نك: سيوطى، الاتقان في علوم القرآن، ج ۱، ص ۴۷۴

صفحه از 66