حقيقت خبر مىدهد. آيتاللَّه ملكى ميانجى بعد از نقد برخى تفاسير مطرح شده در ذيل آيه، معناى آيه را به اين صورت تبيين مىكند:
از تمام آنچه بيان شد، روشن مىگردد كه معناى (سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَى) آن است كه قرآن را به تعليم الهى و با افاضه علم، در همه آنچه مىخوانى، براى تو قرائت مىكنيم؛ يعنى با علمى كه ذاتاً معصوم و مصون است و با وجود آن، فراموشى محال است؛ در نتيجه، تو قرائت مىكنى آنچه را قرائت مىشود. پس وحى و كتاب را به واسطه همين علم دريافت، تحمّل و حفظ مىكنى و به واسطه همين آن را اداء و ابلاغ مىكنى. به صراحت آيه «إقراء» فعل خداى تعالى است و او پيامبر خويش را قرائتكننده قرار داده است. همچنين مقتضاى اطلاق در آيه شريفه آن است كه اِقراء رسول و رفع فراموشى از پيامبر توسّط خداوند، همه امور را - اعمّ از قرائت الفاظ، حروف و معانى كلام خدا در حوزه احكام، شرايع معارف، علوم، قصّهها و امور غيبى - دربرمىگيرد؛ و افزون بر آن، غير قرآن را نيز شامل مىشود. ۱
ايشان سپس اين اشكال را مطرح مىكند كه آيه به صيغه مضارع آمده است و برخى معتقدند كه بيان «اِقراء» خداوند با صيغه مضارع «سنقرئك» از وعده و بشارت خداوند به رسول خود درباره اِقراء و رفع فراموشى از او حكايت دارد؛ به خصوص، با توجّه به اينكه حرف «سين» بر اختصاص صيغه مضارع به آينده دلالت مىكند. پس مقتضاى آن، معصوم نبودن پيامبر و رفع نشدن فراموشى از ايشان پيش از نزول آيه است؛ يعنى تا زمان نزول آيه و تا وقتىكه خداوند اين وعده را در حقّ پيامبر عملى نكرده بود، حضرتش عصمت نداشته و رخ دادن فراموشى بر ايشان ممكن بوده است.
اين قرآنپژوه بزرگ در پاسخ اشكال فوق مىفرمايد كه با توجّه به آنچه ابنهشام در مغنى مطرح ساخته است ۲ برخى معتقدند كه حرف «سين» هميشه بر استقبال دلالت
1.ملكى ميانجى، جزء سىام، ص ۳۸۹
2.ابنهشام (عبداللَّهبن يوسف)، ج ۱، ص ۱۳۸ ؛ نك: سيوطى، الاتقان في علوم القرآن، ج ۱، ص ۴۷۴