بررسى جرح و تعديلهاى ابنحجر عسقلانى
الف) چنان كه پيشتر ذكر شد، ابنحجر در كتاب تهذيب التهذيب، در ترجمه تليدبن سليمان، قاعدهاى كلّى ذكر مىكند كه اگر فردى يكى از صحابه را شتم و نسبت به او بدگويى كند، دجّال و ملعون است و لعنت خدا و ملائكه و لعنت مردم بر او باد و نقل حديث از او درست نيست.
او در همان كتاب در ترجمه عكرمه۱ از رجالى بزرگشان، ابنمعين، نقل مىكند كه: «حتّى اگر كسى درباره عكرمه يا حمّادبن سلمه اعتراض كند، دين و اسلامش زير سؤال مىرود.» عسقلانى، ۲
مسلم در صحيح خود ۳ مىنويسد: «علىبن شفيق مىگفت: از عبداللَّهبن مبارك شنيدم كه در بين مردم مىگفت: حديث عمروبن ثابت را ترك كنيد؛ چه او بر سلف (گذشتگان) بد مىگفت و آنان را سب مىكرد.»
رجاليون عامّه بالاتّفاق اين قانون را پذيرفتهاند. امّا سؤال اين است كه چرا هنگامى كه نوبت به سبّكنندگان و شتمكنندگان اميرالمومنين عليه السلام مىرسد، همگى اين قانون مسلّم را فراموش مىكنند؟!
ابنحجر عسقلانى كه درباره تليدبن سليمان حكم عمومى صادر كرده، در تهذيب التهذيب در ترجمه حريزبن عثمان مىنويسد: «از احمدبن حنبل درباره او سؤال شد، او جواب داد كه: «ثقة ثقة. ليس في الشاميّين أثبت منه: او موثّق موثّق است و در بين روات و محدّثان شام معتبرتر از او وجود ندارد.»
حال در شناخت اين معتبرترين راوى - كه پنج نفر از نويسندگان صحاح ششگانه (بخارى، ابوداوود، ترمذى، نسائى و ابنماجه) از او حديث نقل كردهاند - به همان تهذيب التهذيب مراجعه كنيم.
1.جهت اطّلاع بيشتر از حالات او بنگريد: مجلّه تراثنا، شماره سيزدهم، مقاله سيّد على حسينى ميلانى؛فاطمة الزهراء عليها السلام، علامه امينى، تعليقه سوم از محمّد امينى نجفى.
2.ج ۷، ص ۲۷۰
3.مسلم، باب أنّ الاسناد من الدين، ص ۱۲