ايرادى در سند نيافته، ليكن نوشته است: «بل منكر»!
در امثال اين موارد، كلام آن دانشمند منصف، احمدبن محمّدبن صديق مغربى (م 1380) تداعى مىشود كه درباره ذهبى در تضعيف بىدليل سند حديث «أنا مدينة العلم و عليّ بابها» مىنويسد: «ذهبى ايراد و خدشهاى در سند نديده، در عين حال، گويد منكر است؛ و منكر بودن در نظر ذهبى، همان فضيلت بودن براى حضرت علىبن ابىطالب عليه السلام است.» ۱
ج) ذهبى در ميزان الاعتدال ۲ به هنگام نقل حديث «أنا مدينة العلم و عليّ بابها» - كه از نظر سند ثابت و محكم بوده و فوق تواتر بودن آن از مسلّمات است - مىنويسد: «هذا موضوع»!
مرحوم علامه ميرحامد حسين، دو مجلد از كتاب ارزنده خويش، عبقات الانوار را به اين حديث شريف اختصاص داده است. يك مجلّد درباره اثبات و صحّت سند آن از نظر رجال خود اهل سنّت و مجلّد ديگر درباره دلالت و محتواى آن.۳
مرحوم علّامه امينى نيز در جلد سوم الغدير، احاديثى را كه در معنى و مضمون حديث مدينة العلم است، در صفحه 95 تا 98 ضمن احاديث متعدّدى آورده و در مجلّد ششم از آن كتاب ارزنده، به 143 نفر از بزرگان قوم كه اين حديث شريف را در تأليفاتشان درج نمودهاند، اشاره كرده است؛ با اين وصف كه عدهاى از علماى عامّه (حدود بيست نفر) به صحّت سند نيز حكم نمودهاند. ۴
جالب توجّه اينكه عدّهاى از علماى عامّه اين حديث را از ترمذى و جامع الاصول نقل نمودهاند؛ ولى متأسّفانه، اين حديث از اين دو كتاب، حذف شده است ابن حجر از علماى عامه در الصواعق المحرقه، ص 122 و شمار ديگرى از علماى اهل تسنّن اين حديث شريف را از ترمذى نقل كردهاند؛ بعضى از اين افراد در مقام
1.قمارى، ص ۳۴
2.ذهبى، ج ۱، ص ۴۱۵، رقم ۱۵۲۵
3.در تلخيص عبقات مجلد ۱۰ تا ۱۲ (نفحات الازهار) اختصاص به اين حديث شريف دارد.
4.امينى، ج ۶، ص ۷۹-۷۸