بتوان آنها را يك گروه مجزا در برابر خط غاليانه و خط اعتدالى شيعه به حساب آورد.
2. انتساب اعتقاداتى مانند معصوم دانستن امامان، علم غيب داشتن امامان، منصوب بودن امامان، جزء شاخصههاى اعتقادى مفوضه نيست؛ بلكه بنابر ظاهر، شيعيان معتدل در تاريخ به اين اعتقادات پاينده بودهاند و هرگز نمىتوان اين اعتقادات را منتسب به مفوضه و غاليانه خواند.
3. نسبت تقصيرى كه مفوضه به شعيان مىدادهاند؛ براساس ديد غاليانه ايشان بوده و كل شيعه را جزء مقصره مىشمردند؛ اين نسبت غيراز نسبتى است كه گاه در بين خود شيعيان در مسائلى جزئى مطرح مىشده است (چنانكه شيخ مفيد كسانى را كه قائل به سهو پيامبر باشند، مقصر مىداند.)
4. اينطور نيست كه تمامى معانى تفويض باطل باشد؛ بلكه شيعيان صحيح العقيده نيز در طول تاريخ، برخى از معانى تفويض را قبول داشتهاند؛ چنانكه علامه مجلسى متذكر معانى صحيح تفويض شده است.