انديشه تفويض و آراى مفوضه؛ واكاوى يك خلط ناموفّق‏ - صفحه 150

صلاح عالم و مخلوقات را به ايشان آموخته، امر خلق را به ايشان واگذار كرده باشد. چنانكه خداوند مى‏تواند قدرت خلق و علم آن را به هر موجودى كه بخواهد بدهد؛ از اين‏رو مى‏تواند اين كار را بر عهده امامان بگذارد. امّا از جهت نقلى احاديثى وارد شده كه برخى مربوط به معجزات پيامبر و امامان است؛ يعنى اينكه معجزات امامان به اراده ايشان كه مقارن اراده خداوند است، صورت مى‏گيرد تا دليلى بر صدق ادّعاى ايشان باشد؛ مانند شق القمر و تبديل عصا به مار و ديگر معجزات كه اين امر، مطلب حقّى است و مورد تأييد روايات است.۱
اما در مورد غير معجزه، علامه مجلسى مى‏فرمايد «اخبار زيادى از اعتقاد به آن نهى مى‏كنند. ضمن اينكه قائل شدن به آن قائل شدن به امرى نامعلوم است‏۲ و تا آنجا كه ما مى‏دانيم اخبار معتبرى بر آن دلالت نمى‏كند و اخبارى كه بر اين معنا دلالت مى‏كنند مانند خطبه بيان و امثال آن، جز در كتب غلات ديده نمى‏شوند.»
نتيجه اينكه علامه مجلسى خبر مؤيدى براى اين معنا نيافته است؛ البته امكان اين كه اين معنا تأييد بشود، همچنان موجود است و بحث صغروى مى‏باشد؛ يعنى در صورت يافتن روايت معتبر مى‏توان به اين قسم از تفويض معتقد شد. امّا بدون يافتن روايات مؤيد اين معنا، قائل شدن به آن قول «بما لايعلم» است.
علامه مجلسى روش ديگرى نيز براى تفسير رواياتى كه دلالت بر خلق و رزق امامان دارند، ارائه كرده است و آن اينكه مراد از اين روايات، اين است كه امامان علّت غايى ايجاد ممكنات مى‏باشند. خداوند متعال ايشان را در زمين‏ها و آسمان‏ها مورد اطاعت (مطاع) قرار داده است و حتّى جمادات به اذن خداوند از ايشان اطاعت مى‏كنند و هرگاه ايشان چيزى را اراده كردند، خداوند اراده ايشان را رد نمى‏كند؛ ايشان چيزى نمى‏خواهند مگر اينكه خداوند بخواهد.
ايشان همچنين راجع به رواياتى كه حاكى از نزول ملائكه و روح بر امامان است،

1.مرحوم علامه وحيد بهبهانى اين مطلب را تأييد مى‏كند؛ امّا اين معنا را مربوط به تفويض نمى‏داند.

2.منظور از نامعلوم اين است كه دليل معتبر شرعى بر آن دلالت ندارد.

صفحه از 155