رنج و سختى وامىداشتند و به بيابانها روى مىآوردند تا درباره لغات و واژهها تحقيق و پژوهش كنند و براى آشنايى بيشتر با لغات غريب و نادر و شعر شعراء، از اهل باديه سؤال مىكردند؛ درحالى كه از قريش و ساكنان مكّه استفاده نمىكردند؟ عدّهاى از عالمان ادب و لغت، برخى از لهجههاى عربى را بر بعضى ديگر از نظر فصاحت و شيوايى ترجيح دادهاند. در ميان اين لهجههاى ترجيح داده شده، لهجه قريش يافت نمىشود. پس چگونه است كه طرفداران نزول قرآن به لهجه قريش، از لهجه قريش بهعنوان فصيحترين لهجهها دم مىزنند. مطلب ديگرى كه درمورد استدلال مذكور جلب نظر مىكند اين است كه قريشيان به چه كيفيتى، لغات فصيح را در موسم حج يا ساير اوقاتى كه قبايل مختلف عرب به مكّه مىآمدند از سخنان آنها گزين كردهاند. آيا خواص و مردم كارآمدى از قريش به اين كار قيام كردند و يا عوام و مردم عادى در صدد انجام اين مهم برآمدند؟ چنانچه خواص، اين مهم و وظيفه را انجام دادهاند، آنها عبارت از چه كسانى بودهاند؟ اگر بگوييم عوام و مردم معمولى قريش اين وظيفه را انجام دادهاند، اين سؤال پيش مىآيد كه آيا در تاريخ، سابقه دارد كه عوامالناسِ يك ملّتى در صدد تهذيب لغات و اصطلاحات و تعبيرات زبان خود برآمده باشند؟ پاسخ سؤال اخير، مسلماً منفى و بلكه معكوس است؛ زيرا عوامِ هر ملّتى به قواعد لغت و اصول آنها هرگز مقيد نبوده و نيستند و حتى گاهى لغات و تعبيرات را تحريف و يا آن كه آنها را از بيگانگان بهطور ناخودآگاه به صورت لغت و زبان ملّى دريافت مىكنند. بديهى است كه چنين كارى را نمىتوان تهذيب لغت و اصطلاح، و انتخاب تعبير و لهجه فصيح دانست. مورخان گفتهاند: داوران بازار عكاظ كه شعر برتر را انتخاب مىكردند، معمولاً از قبيله تميم بودهاند؛ چرا مردم اين قبيله را براى داورى انتخاب كردند و مردم قريش را در اين كار دخالت ندادند؟ در حالى كه قبيله قريش، بنا بر آنچه طرفداران نزول قرآن به لهجه قريش گفتهاند، از قبيله تميم شايستهتر بودند. ۱.
منشاء قرائات مختلف، خود قرآن است؛ زيرا اين كتاب در ابتدا، به لهجههاى
1.حجّتى، پژوهشى در تاريخ قرآن كريم، ص۲۹۰ - ۲۹۴ - مترجم