نگاهى به تاريخ قرآن‏ - صفحه 37

مسعود] تلاوت سوره‏اى را به من آموخت، زيدبن ثابت نيز همان سوره را به من تعليم داد و ابىّ نيز چنين كرد. قرائت‏هاى اين سه نفر، متفاوتند. از قرائت چه كسى بايد پيروى كنم؟» پيامبر صلى اللَّه عليه و آله سكوت كرد. [ حضرت‏] على عليه السلام كه در كنار وى قرار داشت گفت: «هركس همان‏گونه كه آموخته، تلاوت كند. هريك از اين اشكال قرائت پذيرفتنى است و همه آنها به يك اندازه معتبرند.» ۱.
اين پاسخ، اندك كمكى به آن مرد نكرد، امّا پيام كلى آن آشكار است.
اين كه چندين قرائت قرآن به صحابه نسبت داده شده و رواج دارد، مؤمن نبايد آن را مايه بى‏آبرويى خود بداند. [ حضرت‏] محمّد صلى اللَّه عليه و آله خود، از وجود چنين چيزى اطلاع داشت و بر تحميل قرائت واحد، پافشارى نكرد. او تفاهم و تحمل دوجانبه را به پيروان خود، توصيه نمود، از آنان مصرانه خواست كه فضل‏فروشى‏ها و تعصبات تنگ‏نظرانه و بيهوده خود را به پيروى از او كنار بگذارند. همه قرائات صحابه (كه بايد به دارندگان آنها زيد را نيز بيفزاييم) صحيح و به يك اندازه معتبرند.
از آن‏جا كه مسلمانان كوشيدند تا مصداق قرائت‏هاى مختلف را كه صحيح و به يك اندازه معتبرند نشان دهند، حديث سبعة احرف، آراى فراوانى را به‏وجود آورد.۲
بسيارى تلاش كردند كه احرف مختلف را به موقعيت زبان‏شناسى مرتبط سازند. بنابراين ادّعا گرديد كه قرآن، به هر هفت لهجه مُضَر يا همان قبيله بزرگ عرب نازل شده است كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از آن برخاست ۳. اين لهجه‏ها عبارتند از: هُذَيل، كِنانه، قَيس، ضَبَّه، تَيم‏الرَبّاب، اَسَدبن‏خُزَيمه و قُريش.
اين نظريه كه منظور از حروف هفت‏گانه، هفت لهجه هذيل، كنانه، قيس، ضبّه، تيم‏الرّباب، اسد بن خزيمه و قريش است از جهات زير قابل مناقشه است:
1. عمر، عبداللَّه‏بن مسعود را از تعليم قرآن به لهجه هذيل منع كرد. حال اگر

1.طبرى، جامع‏البيان، ج‏۱، ص‏۲۴

2.عالمان، معانى متعددى براى حديث حروف هفت‏گانه بيان كرده‏اند. (براى اطلاع از آنها، ر.ك: سيوطى، الاتقان، ج‏۱، ص‏۹۲ - ۹۹).

3.سيوطى، الاتقان، ج‏۱، ص‏۴۷؛ ابن ابى‏داود، كتاب‏المصاحف، ص‏۱۱

صفحه از 53