انسان، تنها با وجود اختيار، مىتواند مخالفت و عصيان كند. ۱ بنابراين نمىتوان اين سخن را با منطوق آيه شريفه و روايات جمع كرد.
1-10- حاصل آنكه علامه طباطبايى (ره) نه تنها در تفسير آيه شريفه، به روايات وارد شده در اين زمينه بىاعتنايى تامّ و كامل نشان داده، بلكه روايات فراوانى را - كه به تقدّم ارواح بر ابدان دلالت دارند - كنار گذاشته است و با تقرير خود، در حقيقت جهان شناسىِ فلسفىِ حكمت متعاليه را بر جهانشناسى دينى و الاهى مقدّم شمرده و حاكم كرده است.
2. شيخ على نمازى شاهرودى (1406 ه. ق)
ايشان هم به مانند استاد خويش (مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى) معتقد به وجود انسان در عالم ذرّ است و در جواب به شبهه تناسخ مىنويسد:
اين اشكال مبنى بر آن است كه بدنهاى ذرّى غير از بدنهاى دنيوى باشند، درحالى كه مقتضاى روايات بر خلاف اين مبنا است، زيرا بدنهاى دنيوى عين همان بدنهاى ذرّى است. و همين انسان در مرتبه ذرّ خلق شده و او را روحى است كه دو هزار سال پيش از بدنها آفريده شده است، و با همين روح در اصلاب و ارحام حركت كرده، تا اينكه به تقدير الاهى پا به اين دنيا نهاده است و در اين دنيا با تغذيه، رشد و نموّ مىكند و آنچه با تغذيه به او مىافزايد، خارج از حقيقت اوست. ۲
3. سيّد عبدالحسين طيب (1411ه.ق)
ايشان، آيه ذرّ را از مشكلات آيات - بلكه از متشابهات - دانسته است. و در مورد
1.البته لزومى ندارد كه مخالفت علنى و زبانى باشد، بلكه ممكن است قلبى و پنهانى باشد. امّا در عالم ذرّ، نه تنها خداوند متعال، از اقرار و اعتراف بندگانش آگاه بوده، بلكه انسانها نيز از حال همديگر اطلاع داشتهاند، و اين موضوع با اقرار زبانى و ظاهرى سازگار است. همچنين در روايات تصريح شده است كه ارواح پيش از عالم ذر با همديگر ائتلاف و يا اختلاف داشتهاند. اين امر نيز، علنى بودن اقرار را مىرساند.
2.۱۴: ص ۲۱۹