انسان در عالم ذرّ آراء و اقوال دانشمندان قرن 15 - صفحه 94

اشكال اصلى او باشد.
به نظر مى‏رسد اشكال اصلى ايشان، مطلبى نيست كه در اينجا مى‏گويد، بلكه اشكال اصلى آن است كه ايشان شخصيت و حقيقت انسانى را فقط به روح مى‏داند و روح را جسمانيّة الحدوث مى‏شمارد. به ديگر بيان، از نظر وى حدوث روح در رحم مادر، بديهى و ضرورى است و با اثبات عالم ذرّ، وجود روح ديگرى در آن عالم لازم مى‏آيد و اين يعنى تحقّق دو شخصيت براى يك شخص كه هر عاقلى آن را محال مى‏داند. امّا نكته مهم، آن است كه جسمانيّة الحدوث بودن روح، بديهى و ضرورى نيست و فيلسوفان هم در آن اتّفاق نظر ندارند. از همه مهم‏تر، آن‏كه روايات متواتر، به صراحت بيانگر تقدم ارواح بر ابدان هستند.
1-6- ايشان در نهايت مى‏نويسد:
و أمّا وجود الإنسان أو غيره في امتداد مسيره إلى اللَّه و رجوعه إليه في عوالم مختلفة النظام متفاوتة الحكم، فليس بمحال؛ و هو ممّا يثبته القرآن الكريم. ۱
امّا وجود انسان يا غير انسان در امتداد مسيرش به سوى خدا و رجوعش به سوى او در عوالمى كه از حيث نظام و حكم مختلف و متفاوت باشند، محال نيست و قرآن هم آن را اثبات مى‏كند.
1-7- او معتقد است كه همه اشياى اين عالم، پيش از اين وجودى سابق در خزائن الاهى داشته‏اند:
فللعالم الإنسانى على سعته، سابق وجود عنده تعالى في خزائنه، أنزله إلى هذه النشأة. ۲
براى عالم انسانى با گستره‏اى كه دارد، وجودى سابق نزد خدا در خزاين او هست كه او را از آنجا به اين دنيا فرود آورده است.
او جهت وجودى سابق انسان و موجودات ديگر و تفاوت آن وجود با وجود اين دنيا را، در آن مى‏داند كه انسان در آنجا وجود ابداعى و امرى داشته است، ولى در

1.همان‏

2.همان: ص ۳۲۰

صفحه از 109