درباره اين روايت مىگوييم كه سند آن ضعيف است، زيرا ابوالفضلبن كريدى و احمدبن محمّدبن عتبه، مجهولاند و شرح حالى براى آنها در جوامع رجالى شيعه و سنى ذكر نشده است.
5-5- شهيد نوراللَّه شوشترى اين روايت و روايات ديگرى از ابنحجر را در اين باب نقل نموده است. سپس به آنها پاسخ داده، به گونهاى كه راه را بر هر عذر و بهانهاى ببندد. اينك به متن كلام او بنگريد:
«(ابنحجر گويد:) از محمد باقر حديث رسيده كه فرمود: بنىفاطمه (رضىاللَّه عنهم) اجماع كردهاند كه بهترين سخنى را كه مىشود گفت، دربارهى شيخين بگويند.
من (نوراللَّه شوشترى) در پاسخ مىگويم: آنچه در اين باب، از بزرگان اهل بيت نقل كرده، (بيهوده است مانند) ادّعاى زنده كردن مرده يا روشنى بخشيدن به چراغش بدون روغن مىماند كه يا بهتانى ناشى از تعصب است يا اينكه بر مبناى تقيّه از امام معصوم عليهم السلام صادر شده است، چنانكه به يارى خداوند به زودى آشكار خواهيم نمود.
ظاهراً اين استاد نادان و ياران دروغ پردازش، به خاطر حمايت مذهبشان، پنداشتهاند كه اگر خبرى دروغين را جعل كنند كه اسنادش به مولايمان امام باقر و امام صادق و يا به عبداللَّه المحض و پسرش نفس زكيه منتهى شود، شيعه به محض شنيدن و خواندن آن گمراه مىشود و به صدق و درستى آن حكم مىكنند و رجال اسنادش را مىستايند، اگرچه گناهكار باشند، آنگاه در تنگناى سكوت مىافتند و برايشان تحميل شرمآورى به بار مىآورد.
و اين جهالتى است كه بر مردم مخفى نمىماند و كوته فكرى است كه فقط از چنين كسى سرمىزند.
اى مگس عرصه سيمرغ نه جولانگهِ توستعِرض خود مىبرى و زحمت ما مىدارى۱
قاضى نوراللَّه مىافزايد: اين سخن كه «بنىفاطمه اجماع كردهاند»، مىرساند كه اين كلام را براى دفع ضررى ذكر كرده كه به آنان روى مىآورد به اين دليل كه آنها متّهماند كه در باره شيخين بهترين سخن را نمىگويند. و اگر مطالب يادشده را درنظر نگيريم، بىمناسبت نبود كه در مقام تأكيد (بر سخنش) بگويد: «بنىهاشم اجماع كردهاند.» تا اين سخن، شامل بقيه ذُريّه على عليه السلام شود، اعمّ از آن كه فاطمى باشد و يا غير از آنان يعنى آل عباس و عقيل و جعفر و مانند آنها.
علاوه بر اين بايد افزود: ما علم قطعى داريم بر اينكه اجماع بنىفاطمه آن است كه دربارهاحدى از مسلمانان جز به نيكويى سخن نگويند، پس تخصيص شيخين از ميان تمام مسلمانان، و آنگاه در ميان صحابه و سپس در ميان خلفاى چهارگانه چه وجهى دارد كه در اين ميان، فقط شيخين مطرح شوند؟ اگر پرداختن به تهمت در شأن مسلمانان و هويدا ساختن ترس و تقيّه از طرف شيخين نبود كه به عيبجويى از شيخين و بدگويى به آنها نمىپرداختند، چرا اين تخصيص مطرح شود؟
بايد بگوييم كه هيچ شكّ و ترديدى نيست كه بهترين گفتار در شأن شيخين، بيان بعضى از كردارهاى ناپسند آنهاست كه متواتر و متداول به زبان شيعيان و غيرشيعيان است... پس روايت ذكر شده به نفع ماست نه به ضرر ما. ۲
در سخن اين شهيد كه خودش را در راه دفاع از حريم ولايت مولايمان اميرالمؤمنان فدا كرد، پند وتذكرى است براى كسى كه گوش دل به كلام حق فرادهد و به حقائقش توجّه كند، در حالى كه گواه باشد.» ۳
1.قاضى نوراللَّه در اينجا آورده: «أطرق كرى، أطرق كرى، انّ النعامة فى الورى.» اين جمله، ضرب المثلى است به اين مضمون كه: «اى كوتهنظر! ساكت باش، تو كجا و گفت و گو در باب اين موضوع كجا؟» چون بيت حافظ را نزديك به اين مضمون يافتيم، همان را آورديم. مترجم)
2.الصوارم المهرقه، ۲۳۹
3.اشاره به آيه ۳۷ سوره ق.