علّت اينكه برخى از آنها حديث او را ضعيف مىدانند، فقط بخاطر تمايل او به اميرالمؤمنين عليه السلام است، چنان كه در كلام ابنحجر به نقل از ابىحاتم خوانديم. ابنحجر همچنين از ابنعقيل آورده كه او رافضى خبيثى است. ۱
«ابنسعد گفت كه او شيعه افراطى بود.» و عبداللَّهبن احمد از پدرش نقل كرد كه او به عثمان بد مىگفت، لذا ابنمبارك حديثش را ترك كرد. ساجى گفت: نكوهيده است و به عثمان بد مىگفت و على را بر شيخين (ابوبكر و عمر) مقدّم مىداشت. عجلى گفت: «شيعهاى سخت متعصّب است و در شيعه بودن غلوّ مىكند و حديثش بىاساس است. بزّار گفت: به شيعه تعصّب داشت و مذهب خود را ترك نمىنمود.» ۲
5. حديث پنجم
در تفسير ابوالفتوح رازى نقل مىكند كه امام رضا عليه السلام از پدرش امام كاظم و او از پدرش امام صادق عليهم السلام روايت كرد كه فرمود: آل محمّد بر اين مطلب اجماع دارند كه درباره اصحاب پيامبر بهترين سخن را بگويند. ۳
در حاشيه، تمام حديث اينچنين نقل شده است: امام علىبن موسىالرضا از پدرش امام كاظم و از پدرش امام صادق عليهم السلام روايت كرد كه فرمود: «آل محمّد عليهم السلام بر اين سخن همداستاناند كه بسماللَّه الرحمن الرحيم آشكار ادا شود، و قضاى نماز شبى كه فوت شده در روز و قضاى نماز روزى كه فوت شده در شب ادا شود، و درباره ياران پيامبر، بهترين سخن را بگويند.»
آقاى معرفت مىافزايد: ببينيد كه چگونه حُسن قول به صحابه را مظهر و نماد اهل بيت قرار دادند، نظير آشكارا بيان كردن بسم اللَّه الرحمن الرحيم.۴
1.تهذيب التهذيب، ج ۸، ص ۹
2.تهذيب التهذيب، ج ۸، ص ۱۰
3.تفسير ابوالفتوح، ج ۱، ص ۴۹
4.التفسير الاثرى، ۱۰۳