مقدّمه
مبحث «اسباب نزول» يكى از موضوعات مهمّ علوم قرآنى است كه اغلب نويسندگان اين رشته، بخشى از كتاب خود را بدان اختصاص داده؛ بلكه برخى از ايشان دراينباره، كتاب مستقلّى نگاشتهاند. عموم مفسّران نيز در كتب تفسيرى، از اسباب نزول ياد كرده، در فهم مقاصد آيات از آن بهره جستهاند.
اين گفتار را با مختصرى درباره معانى لغوى واژههاى «اسباب» و «نزول» و نيز كاربرد آنها در قرآن و حديث آغاز مىكنيم.
1. معانى لغوى كلمات «اسباب» و «نزول»
اسباب جمع سبب است كه درلغتنامههاى زبان عرب، آن را چنين معنا كردهاند:
1-1) خليل: السَبَبُ : الحَبْلُ. وَ السَبَبُ: كُلُّ ما تَسَبَّبْتَ بِه مِن رَحِمٍ أو يَدٍ أو دينٍ... وَ السَبَبُ: سَبَبُ الأمرِ الَّذي يوصَلُ بِه، وَ كُلُّ فَصلٍ يوصَلُ بِشَيٍ فَهُوَ سَبَبُه. وَ السَبَبُ: الطَريقُ، لأنَّكَ تَصِلُ بِه إلَى ما تُريد. (36: ج 7، ص 203 - 204)
1-2) السَبَبُ : الحَبلُ. وَ السَبَبُ أيضاً: كُلُّ شَيٍ يُتَوَصَّلُ بِه إلَى غَيرِه . وَ السَبَبُ : اعتِلاقُ قَرابَةٍ. (11: ج 1، ص 145)
پس واژه «سبب» حامل يك مفهوم كلّى است: «آنچه وسيله پيوستن يا رسيدن چيزى به چيزى باشد» و به معانى: راه و مسير، ريسمان و دستاويز، بهانه و انگيزه، واسطه پيدايى، و رابطه خويشاوندى آمدهاست.
امّا مصدر ثلاثىِ «نزول»، از ريشه «ن ز ل» ساختهشده و فرهنگهاى تازى آن را به مفهومِ «از بلندى به زير آمدن»، دانستهاند؛ خواه اين فرود، مادّى باشد يا معنوى:
1- 3) نَزَلَ - يُقالُ: نَزَلْتُ بِمَوضِعِ كَذا وَ كَذا نُزولاً، فَهُوَ مَنزِلٌ لي... وَ لايَكونُ النُزولُ إلّا مِن ارتِفاعٍ إلَى هُبوطٍ، وَ إنَّما قالوا: نَزَلتُ في مَوضِعِ كَذا