پژوهشى در باب اسباب نزول - صفحه 101

مى‏شد و هر گروه، به هدف و منظور خاصّ خود، از آن سود مى‏جست. به قصد: دانستن فرمان خدا، يا آزردن‏پيغمبر ومؤمنان، يا كاوش و پژوهش در اسلام، يا ريشه‏كن كردن دين و دينداران، و پيامبر پاسخ آنها را به نزول وحى، موكول مى‏فرمود. به چند نمونه از اين سؤالات و مشكلات - كه زمينه‏ساز آمدن آياتى شده‏اند - توجّه كنيد:
الف) پرسشهاى اعتقادى: يكى از اصول مهمّ اعتقادى اسلام - كه از ضوابط مسلمانى به شمار مى‏رود - اصل معاد است كه در قرآن كريم از آن، بسيار سخن به ميان آمده است. در كتاب خدا، قريب به چهل مورد، از اين رستاخيز عظيم، تعبير به «ساعة» شده‏است. زمان وقوع «ساعة» از مسائلى است كه مكرّر مطرح كرده‏اند. علىّ‏بن ابراهيم قمّى (39: ج 1، ص 249) مى‏نويسد كه قريشيان، عاص‏بن وائل، عقبةبن ابى‏معيط و نضربن حارث را نزد يهود فرستادند تا پرسشهاى دشوارى را از آنان فراگيرند و براى كوبيدن پيامبر، آنها را به‏كاربرند. يهوديان گفتند: از او درباره هنگام برپايى «ساعة» بپرسيد؛ اگر زمانى را بيان كرد، بدانيد دروغگو است؛ زيرا هيچ‏يك از رسولان و فرشتگان بدان آگاهى ندارد. چون قريشيان از پيامبر پرسيدند، اين آيت فرود آمد:
يسألونك عن الساعة أيّان مرسيها، قل إنّما علمها عند ربّي، لايجلّيها لوقتها إلّا هو، ثقلت في السموات و الأرض، لاتأتيكم إلّا بغتةً يسألونك كأنّك حفيّ عنها... (اعراف (۷) / ۱۸۷)
در برخى تفاسير فريقين، از حسن بَصْرى و قَتادَة بن دعامه نيز شبيه اين سخن نقل شده است؛ امّا همين مصادر، از ابن‏عبّاس روايت كرده‏اند كه: پرسندگان، گروهى از يهود بودند. (32: ج 2، ص 505 - 506؛ 17: ج 15، ص 84؛ 25: ج 3، ص 619)
در دو جاى ديگر قرآن، نظير همين سؤال و جواب آمده‏است كه شايد اختلاف نظر فوق، از اشتباه ميان اين موارد، ناشى شده‏باشد. (احزاب (33) / 63؛ نازعات (79) / 42)

صفحه از 116