مىشد و هر گروه، به هدف و منظور خاصّ خود، از آن سود مىجست. به قصد: دانستن فرمان خدا، يا آزردنپيغمبر ومؤمنان، يا كاوش و پژوهش در اسلام، يا ريشهكن كردن دين و دينداران، و پيامبر پاسخ آنها را به نزول وحى، موكول مىفرمود. به چند نمونه از اين سؤالات و مشكلات - كه زمينهساز آمدن آياتى شدهاند - توجّه كنيد:
الف) پرسشهاى اعتقادى: يكى از اصول مهمّ اعتقادى اسلام - كه از ضوابط مسلمانى به شمار مىرود - اصل معاد است كه در قرآن كريم از آن، بسيار سخن به ميان آمده است. در كتاب خدا، قريب به چهل مورد، از اين رستاخيز عظيم، تعبير به «ساعة» شدهاست. زمان وقوع «ساعة» از مسائلى است كه مكرّر مطرح كردهاند. علىّبن ابراهيم قمّى (39: ج 1، ص 249) مىنويسد كه قريشيان، عاصبن وائل، عقبةبن ابىمعيط و نضربن حارث را نزد يهود فرستادند تا پرسشهاى دشوارى را از آنان فراگيرند و براى كوبيدن پيامبر، آنها را بهكاربرند. يهوديان گفتند: از او درباره هنگام برپايى «ساعة» بپرسيد؛ اگر زمانى را بيان كرد، بدانيد دروغگو است؛ زيرا هيچيك از رسولان و فرشتگان بدان آگاهى ندارد. چون قريشيان از پيامبر پرسيدند، اين آيت فرود آمد:
يسألونك عن الساعة أيّان مرسيها، قل إنّما علمها عند ربّي، لايجلّيها لوقتها إلّا هو، ثقلت في السموات و الأرض، لاتأتيكم إلّا بغتةً يسألونك كأنّك حفيّ عنها... (اعراف (۷) / ۱۸۷)
در برخى تفاسير فريقين، از حسن بَصْرى و قَتادَة بن دعامه نيز شبيه اين سخن نقل شده است؛ امّا همين مصادر، از ابنعبّاس روايت كردهاند كه: پرسندگان، گروهى از يهود بودند. (32: ج 2، ص 505 - 506؛ 17: ج 15، ص 84؛ 25: ج 3، ص 619)
در دو جاى ديگر قرآن، نظير همين سؤال و جواب آمدهاست كه شايد اختلاف نظر فوق، از اشتباه ميان اين موارد، ناشى شدهباشد. (احزاب (33) / 63؛ نازعات (79) / 42)