إِنَّ نُطْفَةَ الْمُؤْمِنِ لَتَكُونُ فِي صُلْبِ الْمُشْرِكِ فَلَا يُصِيبُهُ مِنَ الشَّرِّ شَيْءٌ حَتَّى
إِذَا صَارَ فِي رَحِمِ الْمُشْرِكَةِ لَمْ يُصِبْهَا مِنَ الشَّرِّ شَيْء... .۱
همانا نطفه مؤمن در صلب مشرك واقع مىشود [ولى] چيزى از شرّ كافر به او اصابت نمىكند تا اينكه وقتى در رحم زن مشرك هم قرار گرفت، از شرّ او هم چيزى به او اصابت نمىكند... .
اگر چه در اين حديث سخن از مؤمن است، امّا مؤمن خصوصيّتى از نظر وجودى در رحم و صلب ندارد؛ يعنى چنان كه نطفه مؤمن در صلب و رحم كافر و مشرك جارى مىشود، نطفه كافر نيز ممكن است در صلب و رحم مؤمن قرار گيرد. ممكن است گفته شود: نطفه در حالى كه نطفه است به كفر و ايمان موصوف نمىشود و اضافه نطفه به مؤمن از باب آن است كه اين نطفه در آينده، انسانى مؤمن خواهد شد. اين سخن در صورتى درست است كه ما سابقه وجود انسان و امتحان و تكليف وى، در عالم ذرّ و تصديق و تكذيب سابق او را در نظر نگيريم؛ امّا با توجّه به عالم ذرّ و آگاهى از امورى كه در آنجا صورت گرفته است، نه تنها اين اشكال پديد نمىآيد، بلكه معناى برخى روايات مثل روايت «الشقيّ من شقي في بطن أُمّه و السعيد من سعد في بطن أُمّه».۲ هم روشن مىشود. بر اساس اين احاديث، سعادت و ايمان و شقاوت و كفر و شرك، از همان ابتداى خلقت انسان و با توجّه به تكليف در عالم ارواح و ذرّ با او همراه بوده است. امّا روشن است كه هنوز فرصت تمام نشده و در اين دنيا به انسان مهلتى ديگر داده شده است تا بتواند براى آينده خويش كارى انجام دهد و شقاوت سابق خود را با زحمت و تلاش مضاعف در اين دنيا از بين ببرد يا از شدّت آن بكاهد و مؤمن هم بتواند به درجات ايمان خويش بيفزايد.
1-17) خلقت پيشين انسان در روايات غسل ميّت
در باب غسل ميّت و علّت آن، رواياتى وارد شده است كه ردّ پاى خلقت پيشين
1.۱۲: ج ۲، ص ۱۳
2.۹: ص ۳۵۶؛ ۱۱: ج ۱، ص ۲۲۷