قد عرف أهل العلم أنّه قد روي أنّ المتكبّرين يحشرون يوم القيامة في صورة الذرّ. (نك. 12: ج 2، ص 311) فإذا كان يوم المواقفة والمحاسبة يكونون في صورة الذرّ و يصحّ حسابهم، جاز أن يخرجوا من ظهور آبائهم في صورة الذرّ و يمكن سؤالهم و تعريفهم ويقال له: إذا كان الذي يخاطب العقول والأرواح و كان المسلمون قد رووا «أوّل ما خلق اللَّه العقل، فقال له: أقبل فأقبل وقال له: أدبر فأدبر، فقال: بك أثيب و بك أعاقب وبك آمر وبك أنهى». (نك. 4: ج 1، ص 306-307؛ 12: ج 1، ص 10) ورووا: «إنّ الأروح خلقت قبل الأجساد». (نك. 12: ج 1، ص 438؛ 13: ج 61، ص 41) فعلى هذا يمكن أن يضمّ القادر لذاته إلى صورة الذّر عقولهم وأرواحهم، فتصحّ المخاطبة لهم؛ وهذا واضح. (3: ص 327 و 328)
اهل علم مىدانند كه روايت شده است كه خود بزرگبينان، در روز قيامت، به صورت ذرّهاى محشور مىشوند. اگر در روز وقوف خلايق در پيشگاه الاهى و روز محاسبه اعمال، حساب آنها در صورتى كه به اندازه ذرّهاى بيش نيستند، جايز و صحيح باشد، پس اخراج فرزندان بنى آدم از پشت آنها در صورتى كه ذرّهاى بيش نيستند، صحيح خواهد بود. نيز امكان دارد كه خداوند، از آنهابپرسد و خود را به آنها بشناساند. به بلخى گفته مىشود: خدايى كه عقلها و روحها را مخاطب قرار داده و مسلمانان روايت كردهاند كه: «نخستين چيزى كه خدا خلق كرد عقل بود، پس به او فرمود: پيش آى، جلو آمد و به او فرمود: برگرد، و او برگشت. پس فرمود: به واسطه تو ثواب دهم و به واسطه تو عقاب كنم و به واسطه تو امر و نهى كنم» و روايت كنند كه: «ارواح پيش از ابدان خلق شدهاند» پس ممكن است خداوند كه توانايى، ذاتىِ او است، عقلها و روحها را با آن ذرّات به هم آورد، پس سخن گفتن با آن صحيح شود. و اين امر روشن و واضح است.
اگرچه سيّد ابنطاووس به صورت مستقيم، عالم ذرّ را قبول يا ردّ نكرده، ولى