امتحانات است اظهار سحر و خارق عادات و استجابت دعا از براى كَهنه و سَحره و اشقيا. و همچنين مثل مبدّل شدن سرگين خر دجّال به خرما و امثال ذلك.
پس انسان در دار دنيا بايد اين بار امانت تكليف [ را مواظبت كند] ـ كه آن را عرض كردند بر آسمانها و زمين و كوهها كه بردارند آن را پس خوف كردند و ابا كردند از اينكه بردارند و اين انسان بيچاره آن بار را متحمل شده ـ [ و] بايد دائم سر به زير داشته و در فكر بردن آن بار گران باشد و غافل نشود كه پاى او به گودالى برود و بيفتد و هلاك شود. ۱
پس صدور مثل اين خطبه از جناب اميرالمؤمنين عليه السلام بر فرض صحّت صدور آن، از جمله امتحانات است كه مذهب غلات ـ كه عقل قاطع دلالت بر بطلان آن مىكند و همه قرآن و احاديث دلالت بر بطلان آن دارد ـ چگونه مىشود كه از مثل اميرالمؤمنين عليه السلام كلامى بر طبق آن وارد شود؟ پس بايد كه علم آن كلام را واگذاريم به صاحب او چنانكه صدور آيه: «يضلّ من يشاء و يهدي من يشاء» (نحل (16) / 93 و فاطر (35) / 8) از جناب اقدس الاهى كه دلالت بر جبر و ظلم مىكند؛ ولكن به قدر مقدور در تأويل آن به نحوى كه مطابق حق باشد، بايد كوشيد چنان كه اين آيه را تأويل مىكنيم به توفيق و خذلان و غير آن.
هرچند حقير را الحال مجال آن نيست كه آن خطبه را از اوّل تا به آخر متوجّه شده، تأويل مناسب بگويم و تكليف ما هم نيست؛ لكن چند كلمه كه در سؤال واقع شده و از حقيقت آن استفسار شده بيان مىكنم.
اوّلاً: از راه تقرّب به فهم مىگوييم كه چنانچه مرتبه خدايى از براى بنده محال است و اطلاق آن بر بنده به حقيقت ناشايسته است، همچنين اطلاق مرتبه بندگى بر خداى تعالى ناشايسته و وصف خداى تعالى به آن به حقيقت، خارج از طور ادب و مخالف حق است. ولكن مىبينيم كه در كلام الاهى و كلام معصومين بسيار جا هست كه آنچه از لوازم جسم و جسمانى و توابع هياكل هيولايى است بر ذات
1.در ابتداى رساله ركنيّه هم مرحوم ميرزاى قمى اين سخن را آوردهاند. اين رساله در ضمن مجموعه «قم نامه» منتشر شده است. (قم: كتابخانه آية اللّه مرعشى، ۱۳۵۳ش)