چنان كه حديث كميلبن زياد كه در ميان مشايخ صوفيّه مشهور است و در كتب معتبره [ از ]آن نام و نشانى نيست و آن را عبدالرزّاق كاشى ـ كه كار او تأويل است ـ ذكر كرده و به آن استدلال كردهاند بر وحدت وجود يا موجود، آن نيز اگر صحيح باشد، نسبت آن به آن جناب از متشابهات است و تا محكمات كلام خدا و معصومين ايستاده است، اهل دين و ايمان را نشايد كه پيرامون متشابهات بگردند.
و حكمت در ذكر متشابهات به قدر فهم و طاقت ما چند چيز است:
يكى ظهور عجز ما و احتياج ما و اينكه معلوم شود بر ما كه عالم بدون حجّت و امام نمىشود و بايد كسى باشد كه هميشه در تميز مابين حقّ و باطل مرجع باشد.
دوم: امتحان و ابتلاى بندگان كه آيا دين خود را به برهان و دليل محكم كردهاند يا به محض شبههاى كه از يك لفظى و كلامى حاصل شود، مىلغزند.
سوم: تحصيل ثواب و درجه در بذل جهد و سعى در فهم آيات و اخبار و تميز حق و باطل؛ چرا كه پر واضح است كه هرگاه راه يكى باشد و هيچ شبهه نباشد مكلّف كارى نكرده است كه مستحق اجر عظيم باشد؛ هر چه محنت بيشتر مىبرد و با اعداء الاهى از شياطين جنّ و انس و شبهات و خيالات فاسده مجادله و ستيزه بيشتر مىكند، بيشتر مستحق اجر مىشود.
و امتحانات الاهى در دنيا بسيار است؛ از جمله، دليلهاى مختلفه است كه بر مذهبهاى مختلفه موجود است و يكى فهم زيرك انسان است كه هر لمحه به جايى مىرود و مطلبهاى دقيق مىفهمد و در برابر كلام خدا و رسول مخالفات بسيار مىفهمد. و با وجود اين، بايد دست از فكرهاى خود بردارد و متابعت شرع بكند، مانند صداى خوش كه حق تعالى به بنده كرامت مىكند و او را منع مىكند از غنا خواندن و شنيدن. ۱
و همچنين از جمله امتحانات، ابتلاى اوليا و دوستان خداست به شدائد و محن و گرسنگى و درد و مرض و قتل و اسر و انواع بلاها و تسلّط دشمنان خدا بر دوستان و وسعت و فراخى زندگانى و عيش و كامرانى از براى ايشان. و همچنين از جمله
1.. در نسخه اصل: غنا و خواندن و شنيدن.