ساير ائمّه عليهم السلام دادند ـ پس آن هم به يكى از چند راه مىتواند بود.
اوّل: اينكه چون علوم جناب اميرالمؤمنين و اولاد طاهرين [وى] عليهم السلام در غزارت و كثرت به سر حدّى است كه فوق آن متصوّر نيست، إلّا از جناب خاتم النبيّين ـ صلّىاللّه عليهوآلهأجمعين ـ كه در هر وقت و در هر حال كه از ايشان كسى سؤال مىكرد معطّلى نداشتند؛ بلكه بعض ايشان مىفرمود: سلوني ما دون العرش ۱ و امثال آن، مثل آنچه از ايشان رسيده است كه جماعت جن مكرر تردّد داشتند در نزد ايشان و مسائل تحقيق مىكردند؛ چنان كه احاديث بسيار در اين باب هست.
همچنين ملائكه در خانه ايشان مانند اطفال ايشان بود[ ند] و در متّكاى ايشان قرار مىگرفتند و آنچه از ايشان در كيفيّت انعقاد نطفه و ايّام حمل و وقت ولادت و وقت طفوليّت به ظهور مىرسيد. چنان كه احاديث بسيار در هر يك از اين مطالب در محل خود مذكور است؛ خصوصا آنچه از جانب اميرالمؤمنين عليه السلام به ظهور پيوست از علوم و حل مشكلات و عبادات و جنگهاى نمايان كه فوق طاقت بنىنوع انسان بود.
و همچنين آنچه از احاديث بسيار رسيده كه در وقت مردنِ دوست و دشمن، همه حاضر مىشوند در آن واحد در امكنه متعدده. (نك: 26: ج 6، ص 173)
به ملاحظه اين امور و اضعاف مضاعف اينها ـ كه اينجا محل بيان آنها نيست ـ و همچنين كرامات و معجزات و صفات حميده و ملكات پسنديده ايشان كه به ظهور رسيد از غرائب و عجائب، فوق حد طاقت بشر بود و مرجع همه علماى زمان بودند و دوست و دشمن معترف به فضل ايشان و هرچند خواستند كه نقصى بر ايشان وارد بياورند، نتوانستند؛ خصوصا خلفاى جور كه به جهت مرمّت امر باطل خود كمال جدّ و جهد كردند و ملتجى شدند به علماى مذاهب و اديان مختلفه بلكه راه عجزى از براى ايشان پيدا كنند نتوانستند؛ كه در آخر، ناچار شدند به زهر دادن ايشان؛ فرومايگان قليل البضاعة و ابلهان كممعرفت كه جناب اقدس الاهى را به حقِّ
1.عين اين جمله در منابع روايى ما نقل نشده است و عبارت «سلوني عمّا دون العرش» از مقاتلبن سليمان آمده كه گفته شده است بعد از بيان آن، وى مفتضح شد. (۳: ج ۱۳، ص ۱۶۵ و ۱۶۷)