جايگاه امامت در نظام انديشه اسلامى - صفحه 37

5ـ 8) محمّدبن عليّ الموسوىّ العامليّ (م 1009)

مع أنّ الحقّ بطلان عبادة المخالف؛ و إن فرض وقوعها مستجمعة لشرائط الصحة عندنا. (48: ج 5، ص 242)
نزد ما، حقّ اين است كه عبادت مخالفان (دشمنان امامت) باطل است؛ اگر چه به فرض، عبادتشان با تمام شرايط صحّت انجام شده باشد.

5ـ 9) شهيد قاضى نور الّله شوشترى (م 1019)

فلا ريب في أنّ الامامة إنّما هي من الأصول.
هيچ شكّ و ترديدى نيست در اينكه امامت، از اصول دين است.
قاضى نوراللّه‏ مى‏افزايد:
قاضى بيضاوى در بحث اخبار از كتاب المنهاج و برخى از شارحين كلام ايشان، نيز نسبت به امامت چنين مى‏گويند:
الإمامة من أعظم مسائل أصول الدين التي مخالفتها توجب الكفر و البدعة.
امامت از بزرگ‏ترين مسائل اصول دين است كه مخالفت با آن، موجب كفر و بدعت مى‏شود.
پس به اين حديث معتبر اشاره مى‏كند كه حميدى در كتاب الجمع بين الصحيحين آورده: «من مات و لم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهليّة.» سپس حميدى گويد:
فإنّه صريح في أنّ الإمامة من الأصول، ضرورة أنّ الجاهل بشيء من الفروع ـ و إن كان واجباًـ لايكون ميتته ميتة جاهليّة و لايقدح ذلك في السلامة. (17: ص 263)
اين حديث به صراحت مى‏رساند كه امامت از اصول است. و اين نكته به ضرورت ثابت است كه جهل به يكى از فروع دين ـ اگر چه واجب باشد ـ مرگ و مردن جاهل را چون مردن جاهليّت نمى‏كند و ضررى به اصل اسلام او نمى‏زند.

5ـ 10) مولى محمّد تقى مجلسى (م 1070)

ايشان در ضمن شرح عبارات زيارت جامعه كبيره (مروى از امام هادى عليه ‏السلام )

صفحه از 42