بررسى سندى زيارت جامعه كبيره - صفحه 109

آن اصل بركت و فرع آن است: «إِن ذكر الخير كنتم اوّله و آخره و اصله و فرعه: اگر از خير ياد شود، شما اول و آخر و اصل و فرع آن هستيد.» (2: ص 151 ـ 152؛ ر.ك. استشهاد بدان در ص 522)
12.6) شيخ محمّد حسين اصفهانى (م1360ه) گويد: «اطاعت اوامر شرعيّه اهل بيت عليهم ‏السلام ، اطاعت بالذات براى آمر است و اطاعت بالعَرَض براى كسى است كه فرمان خداى متعال بر زبانش جارى شده است. و اطاعتى كه براى آنها اطاعت بالذات است و براى خداى متعال اطاعت بالعرض، بدان خاطر است كه آنها منسوب به او هستند. به دليل قول امام عليه ‏السلام كه فرمود: «مَن اطاعكم فقد أطاع اللّه‏: هر كه شما را اطاعت كند، يقينا خدا را اطاعت كرده.»
اين اطاعت آنان در اوامر شخصى ايشان است. پس نبوّت و امامت، به خاطر وجوب اطاعت اوامر شخصى آنها، حيثيّتى تعليلى است. و آنچه در باب اطاعت پيامبر و ائمه عليهم ‏السلام وارد شده، براى شمول بر اين اطاعت، از اطاعت اوامر شرعى ايشان، اولى است؛ زيرا اين در حقيقت، اطاعت امر الاهى است، و لزوم آن بديهى است كه براى الزام به آن ـ چنان كه پوشيده نيست ـ نياز به مبالغه ندارد.» (1: ج 2، 382)
12ـ 7) آيت اللّه‏ خويى (م1413ه) با اشاره به ضلالت برخى گروهها گويد: «و نيز دليل آن، قول امام عليه ‏السلام در زيارت جامعه است كه فرمود: «ومن جحدكم كافر: هر كس شما را انكار كند، كافر است.» و نيز كلام حضرتش در همان زيارت: «و من وحّده قبل عنكم: و هر كس خدا را به وحدانيّت شناخته، از باب شما وارد مى‏شود.» از اين كلام برمى آيد كه: هر كس از طريق شما وارد نشود، خدا را به وحدانيّت نشناخته است.» (7: ج1، ص 323)
همچنين گويد: «در زيارت جامعه آمده است: «و هر كس خدا را به وحدانيّت شناخته است؛ از باب شما وارد مى‏شود.» يعنى هر كس از آنها نپذيرفته، موحّد خداى سبحانه نيست. اخبار وارد به اين مضمون بسيار است؛ امّا بر نجاستى كه مقابل اسلام است، هيچ دلالتى ندارد و فقط در مقابل ايمان است چنان كه قبلاً به

صفحه از 115