ام زبير، عمّه پيامبر! جانهاى خود را در راه خدا بفروشيد و براى رهايى گردنهاى خود از آتش دوزخ بكوشيد؛ زيرا من از جانب خدا هيچ چيزش را براى شما مالك نيستم و بىنيازتان نمىسازم. در اين حال، عايشه گريست.
3ـ 2) پاسخ
يكم: فاطمه عليهاالسلام در آن زمان هنوز متولّد نشده بود (بنا بر قول صحيح كه تولّد حضرتش، سال پنجم بعد از بعثت است).
دوم: عايشه و حفصه و امّسلمه، در آن زمان، هنوز نه از همسران پيامبر بودند و نه از خاندان حضرتش. آنان سالها بعداز هجرت به مدينه، در زمره اهل خانه پيامبر درآمدند.
سوم: اين روايات، با آنچه وارد شده است كه پيامبر دعوت قريش را از زمان نزول آيه «فاصدع بما تؤمر» (حجر (15) / 94) آغاز كرد، تناقض دارد. بديهى است كه آغاز دعوت عمومى قريش، زمان نزول آيه «و أنذر عشيرتك الأقربين» نبوده است.
چهارم: اين روايات با نصّ آيه نيز تناقض دارد؛ زيرا آيه شريفه پيامبر را به انذار عشيره نزديك امر مىكند. در صحيح مسلم آمده است: «و أنذر عشيرتك الأقربين و رهطك منهم المخلصين» ، نه تمام عشيره و نه تمام مردم... (1/43: ج 5، ص 95؛ 46: ج 15، ص 364 و 367)
عشيره نزديك يا بنىهاشم است يا بنىعبدالمطّلب. عقيده به تعدّد اِنذار، دفع اشكال نمىكند پس از تصريح روايات به اينكه مفاد آن پس از نزول آيه بر حضرتش روى داده است، دفع اشكال نمىكند. (46: ج 15، ص 315)
پنجم: ظاهر آيه مدّعاى يادشده را كه خويشاوندى با پيامبر، آنان را از تقواى الاهى بىنياز مىسازد، نفى مىكند. در روايات اشاره شده كه عموميّت عبارت «لكم من اللّه شيئا» براى غير نزديكان پيامبر، تناسب ندارد. (همان)
ششم: با دقّت در اسانيد اين روايات، معلوم مىشود كه هيچ يك از راويان آنها، زمان نزول آيه انذار را درك نكردهاند. در نتيجه، واسطه در اين احاديث، مجهول