حديث يوم الدار پژوهش و بررسى - صفحه 51

2ـ 12ـ 2) پاسخ

بياضى پاسخ مى‏دهد: وى ابتدا بيعت نكرده بود؛ پس مى‏تواند بيعت او در زمانهاى بعد، از روى تقيّه باشد.

2ـ 13ـ 1) جلب سود شخصى!

واسطى گويد: روايت استخلاف فقط از على [ عليه ‏السلام ] نقل شده است. [و اين به نفع خود اوست]. پس او متّهم [به جلب منفعت شخصى] است! ۱

2ـ 13ـ 2) پاسخ

بياضى پاسخ مى‏دهد: اين حديث در منابع شما، از ابن‏حنبل، براءبن عازب و ديگران روايت شده است. به علاوه، روايت است نه شهادت و پس از ثبوت عدالت براى يك فرد، كسى بين دو روايت فرق نمى‏نهد كه يكى به نفع خود راوى باشد و ديگرى به نفع ديگرى. علاوه بر اين‏كه بر اساس آيه تطهير و مدارك ديگر، عدالت [ بلكه بالاتر از آن: عصمت] براى على عليه ‏السلام ثابت است. در كتاب جامع‏الاصول و كتابهاى ديگرشان، به طرق خودشان، از پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلمروايت كرده‏اند كه فرمود: «عليٌ مع الحقّ و الحقّ معه.» از سوى ديگر، عايشه نيز به صحّت حديثى گواهى داد كه آن را وسيله خلافت پدرش قرار دادند.
نگارنده مى‏افزايد: بياضى در اينجا بسيار مجمل سخن گفته و چند نكته را بيان داشته است:
يكم: اين كلام روايت است و شهادت نيست تا كسى بگويد: نقل او براى نفع شخصى خودش مقبول نيست. روايت حضرت على عليه ‏السلام در مورد آنچه براى ديگران است، حجّيّت دارد. پس در مورد مطلبى كه اجماع بر آن است نيز حجّيت خواهد

1.واسطى در اينجا، از كلام ابوبكر و عمر اقتباس كرده كه شهادت اميرالمؤمنين عليه ‏السلام را در قضيّه فدك، به بهانه جلب منفعت شخصى، رد كردند و حضرتش در برابر، آيه «إنّما يريد اللّه‏ ليذهب عنكم الرّجس» را خواند كه بر اساس نظر دانشمندان حديث و سيره و تفسير، بر عصمت على عليه ‏السلام دلالت دارد.

صفحه از 60