اصولیان» از پذیرش قاطع زیادت طرفداری میکنند. او همچنان ادامه میدهد تا وضعیت مرفوع حدیث را هم طبق معیارهای سفت و سختتر علمای حدیث نشان دهد و اثبات کند که چگونه روایات نسخه مرفوع نسبت به نسخه موقوف از ارجحیت عددی قابل ملاحظهای برخوردار است. او ضمن این که نتیجه میگیرد که نسخه مرفوع، قابل اعتمادتر است، توضیح میدهد که «این چیزی است که عقل میپذیرد و تحقیقات از آن پشتیبانی میکند؛ زیرا در سه [روایت] (تعداد روایات موقوف) ممکن است خطا رخ دهد اما در نه تا (تعداد روایات مرفوع) خیر».۱ الغماری ضمن تفسیر این اصل که «در موضوعات معرفتشناسی، مورد ایجابی جایگزین مورد سلبی میشود» اظهار میدارد که توسل جستن به این اصل به تنهایی برای پیروزی در یک استدلال کافی نیست؛ بلکه انسان همچنان نیازمند ارائه دلیل است ۲.
جمعبندی
نقادی الغماری از سیوطی، نمونهای است از تنش بین گرایش تند در حدیثپژوهی، که در چهرههایی همچون دارقطنی و القطان [از یک سو] و پراگماتیسم [عملگرایی] معرفتشناختی حدیث فقهی [از سوی دیگر] آشکار است. این واقعیت که در قرن هفتم هجری برخی از علمای حدیث اصرار میورزیدند که گزارشهای [حدیثی] نبوی که در جوامع حدیثی احکامی یافت میشد، در واقع سخنان صحابهای بودند، حاکی از این است که حدیث بیش از آن چه که انتظار میرفته دچار بی حرکتی [و سکون] شده است. این که معدودی از علمای حدیث به کار بر ملا کردن رشد وارونه اسانید تا به امروز ادامه دادهاند، اثبات میکند که این نگرانی جدّی علی رغم عدم مخالفت اکثریت نسبت به اولویتهای حدیث فقهی، همچنان پا بر جاست. این که برخی روایات موقوف در کنار روایات مرفوعشان، در قرن پنجم هجری در تألیفات علل [الحدیث] دارقطنی، سنن بیهقی و تاریخ بغداد خطیب بغدادی انتشار یافتند، حاکی از این است که جا به جایی از سنّت صحابه و تابعین به احادیث نبوی در قرن سوم هجری همراه با قاطعیت مفسدهجویانهای اجرا نشد. بقایای رشد مقدماتی وارونه اسانید، به مدت دو قرن باقی ماند. حتی یک قرن بعد از آن که ابن عمار و دارقطنی رشد وارونه اسانید را در صحیحین مورد احترام [همگان] بر ملا کرده بودند، خطیب بغدادی و ابو اسحاق شیرازی هنوز هم مجبور بودند با آن دسته از علمای حدیث مبارزه کنند که زیر بار نسخه مرفوع یک حدیث اگر روایت موقوف آن از حمایت بیشتری برخوردار بود، نمیرفتند. پس جا به جایی از احادیث غیر نبوی به احادیث نبوی همچنان موضوع مجادله در نیمه قرن پنجم هجری بود.
1.. الاستعاذة بحدیث وضوء المستحاضة، الغماری، تحقیق: عدنان زُهار، بیروت: دار الکتب العلمیة، ۱۴۲۲ ق، ص۳۸.
2.علی بن أبی طالب[ علیه السلام]، الغماری، ص۱۹۰