خدا - صفحه 106

توضيحى در باره نقش تجربه در خداشناسى

خداشناسى از راه تجربه را دو گونه مى توان تفسير كرد :
يك . در زندگى شخصى هر كس ، حالات و حوادث گوناگونى پيش مى آيد كه از يك ، سو حاكى از نقشه و تدبيرِ مدبّر است ، و از سوى ديگر ، خود در پديد آوردن آن نقشى ندارد ، مثل اين كه تصميم قطعى دارد كارى را انجام دهد ؛ ولى بدون اين كه دليل عقلىِ خاصّى داشته باشد ، از انجام دادن آن منصرف مى شود و بعدها معلوم مى شود اگر انجام مى داد ، براى او زيان بار بود . چه كسى بين انسان و عزم قاطع او حايل مى شود و او را از خطر ، نجات مى دهد ؟
تأمّل در اين تجربه ، همان طور كه در كلام امام على عليه السلام ملاحظه شد ، انسان را به اين نتيجه مى رساند كه مدبّر زندگى انسان ، كسى جز خود انسان است و او جز خداوندِ حكيم دانا و توانا نيست ، چنان كه در قرآن مى خوانيم :
«وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ .۱
وبدانيد كه خدا ، ميان انسان و دلش حايل مى شود»
.
آرى . خداوند متعال است كه ميان انسان و دلش جدايى مى اندازد و موجب به هم خوردن تصميم و در هم شكستن اراده مى گردد .
همچنين كودكى ، جوانى ، پيرى ، ضعف ، قوّت ، تن درستى ، بيمارى و ساير حالاتى كه براى انسان پيش مى آيند و خارج از اراده و تدبير اويند ، حكايت از حاكميت تدبيرِ مدبّرى جز او دارند .

1.انفال : آيه ۲۴ .

صفحه از 417