حال اقرباء و انصار و ميدان جنگ خبرى نداشت .۱
5 . داستان اسب امام حسين عليه السلام
خبر عجيب كه متضمن است طلب كردن حضرت هنگام عزم رفتن به ميدان ، اسب سوارى را ، و كسى نبود آن را حاضر كند ، پس مخدره زينب رفت و آورد و آن حضرت را سوار كرد بر حسب تعدد منابر ، مكالمات بسيار بين برادر و خواهر ذكر مىشود و مضامين آن در ضمن اشعار عربى و فارسى نيز در آمده و مجالس را با آن رونق دهند و به شور در آرند و الحق جاى گريستن است اما نه بر اين مصيبت بىاصل ، بلكه در گفتن چنين دروغ واضح و افترا بر امام عليه السلام در بالاى منابر و نهى نكردن آنان كه متمكنند از نهى كردن به جهت بىاطلاعى يا ملاحظه عدم نقص در بعضى شئونات .۲
6 . داستان عروسى حضرت قاسم
به گفته محدث نورى اولين كسى كه اين داستان را نوشت ملا حسين كاشفى در كتاب روضة الشهداء است۳ و همان طور كه استاد مطهرى فرموده اصل داستان صد در صد دروغ است۴ ، چگونه مىتوان به امام