پرارزش توسط سيد مير حبيب الله بن محمد هاشمي موسوي خويي (1261 ـ 1324 ق) به نگارش در آمده است.۱
بخش اول
خصوصيات کلي شرح منهاج البراعة
هر کدام از شارحان نهج البلاغه با رويکردي که خود، در دنياي خود داشته، دست به شرح نهج البلاغة زده است؛ چنان که قطب الدين راوندي شرح خود را با عنوان منهاج البراعة في شرح نهج البلاغه را بر پايه شرحي ادبي و لغوي قرار داد. همچنين شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد که محور اصلي آن بيشتر مباحث تاريخي است؛ گرچه از مباحثي چون ادبيات، کلام، فقه، اخلاق و انساب و ... فروگذار نکرده است. يا شرح نهج البلاغة ابن ميثم بحراني که شرحي کلامي (با ذوق صوفي) تلقي ميشود.۲ لازم به ذکر است که برخي از اين شارحان، نهج البلاغة را به صورت ترتيبي (همچون شارحان پيش گفته) و برخي به صورت موضوعي شرح کردهاند. از جمله شروح موضوعي ميتوان به بهج الصباغة في شرح نهج البلاغة از علامه شوشتري اشاره کرد.۳ اما شرح مورد بحث ما، يعني منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة شرحي ترتيبي و متمايز از شروح پيشين خود است. نويسنده در مقدمه خود اين نکته را متذکر ميشود که نهج البلاغة در بين علماي سرزمينهاي مختلف و فضلاي اعصار گونه گونه، همچون آفتاب نيم روز شهرت داشته و گروهي از انديشمندان به شرح آن همت کردهاند؛ ولي اين شارحان به پوستهاي از نهج البلاغة توجه نموده و از عمق عميق آن بازماندهاند. وي در بيان انگيزه خود از تأليف شرح بر شرح ابن ابي الحديد خرده ميگيرد و شرح وي را جسد بدون روح معرفي ميکند که تنها در بردارنده الفاظ غريب و حکايات و ديگر اطلاعات بدون فايده است. شرح ابن ميثم بحراني را نيز أحسن الشروح و به دور از حشويات معرفي ميکند، اما به آن نيز خرده ميگيرد که از نکاتي غافل مانده و براي شرح کلام امام به رواياتي تمسک جسته که اعتباري براي آنها نيست.۴ با توجه به اين مقدمات، مباحث کلي اين شرح عبارتاند از:
بسط و تفصيل نويسي
مؤلف، همان طور که در مقدمه۵ بيان داشته، کلام امام را به تفصيل و با فصول متعدد شرح کرده است. شرح وي همراه با تذييلات و توضيحاتي ضروري است که کوشيده به فراخور بحث از آنها ياد کند. شرح
1.. همانطور که خواهد آمد، ميرزا حبيب خويي شرح خود را به شکل کامل به پايان نرساند و ادامه شرح از خطبه ۲۲۹ تا پاياننامهها توسط علامه حسن زاده آملي و بخش کلمات قصار به وسيله شيخ محمد باقر کمرهاي انجام پذيرفته است.
2.. في ظلال نهج البلاغة، ج ۱، ص ۱۳.
3.. براي مطالعه بيشتر ر.ک: چشمه خورشيد، ص ۴۳۲ ـ ۴۴۸.
4.. منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة، ج ۱، ص ۵ ـ ۶ .
5.. همان، ج ۱، ص ۷.