731 - خطر مُرشدنماها

بسم الله الرحمن الرحیم

خطر مُرشدنماها

وَ اجعَلني... مِن أدلّةِ الرَّشادِ‌. [۱]

در ادامه تبیین این فراز نورانی گذشت که کامل‌ترین و برترین مرشد و راهنمای انسان،‌ خداوند سبحان است. پس از او انبیا و اوصیا هستند و در رتبه بعدی، عالمِ عامل قرار دارد، یعنی کسی که هم شناخت همه جانبه‌ای از دین دارد و به تعبیر قرآن فقیه است و هم به آنچه می‌داند، عمل می‌کند. افزون بر آیاتی که قبلا در این رابطه قرائت شد، این آیه نیز اشاره به مرشد واقعی و اهل عمل است:

﴿وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ﴾. [۲]

‌ و كيست خوش‌گفتارتر از آن كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيك كند و بگويد: «من از مسلمانانم»؟

در مقابل مرشد عامل، مرشد بی عمل است. چنین شخصی چه در لباس روحانیت باشد چه در غیر آن در واقع، مرشدنما است نه مرشد حقیقی. در روایات متعددی درباره خطر چنین افرادی گوشزد شده است. در نامه ۲۷ نهج البلاغة امیر مؤمنان(علیه‌السلام) از رسول اکرم(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) نقل نموده که فرمود:

إنّي‌ لا أخافُ‌ عَلى‌ امَّتي‌ مُؤمِنا و لا مُشرِكا؛ أمَّا المُؤمِنُ فَيَمنَعُهُ اللّهُ بِإِيمانِهِ، و أمَّا المُشرِكُ فَيَقمَعُهُ اللّهُ بِشِركِهِ. و لكِنّي أخافُ عَلَيكُم كُلَّ مُنافِقِ الجَنانِ، عالِمِ اللِّسانِ، يَقولُ ما تَعرِفونَ، و يَفعَلُ ما تُنكِرونَ. [۳]

من بر امّت خويش، از جانب مؤمن يا مشرك نمى‌ترسم. مؤمن را خداوند به سبب ايمانش [از صدمه زدن به امّتم‌] باز مى‌دارد و مشرك را خداوند، به سبب شركش سركوب مى‌كند؛ بلكه بر شما از كسى مى‌ترسم كه در دل، منافق و در زبان، عالم است؛ چيزى را مى‌گويد كه شما مى‌پسنديد و كارى را مى‌كند كه شما نمى‌پسنديد.

بر اساس این روایت و روایات مشابه، امروزه آمریکا برای امت اسلام، خطر جدی‌ای نیست، آنچه ما را تهدید می‌کند، منافقانی است که در لباس اسلام به اسلام ضربه می‌زنند، کسانی که خیلی خوب سخنرانی می‌کنند، ولیکن در عمل هیچ! به تعبیر حافظ:

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنندچـون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

مشـکلی دارم ز دانشـمند مجلـس بـاز پـرس تـوبه‌فرمایان چرا خود، تـوبه کـمتر می‌کنند؟[۴]

برخی در زمینه مسائل دینی، ادعای ارشادگری دارند و در سخنرانی‌های خود خیلی خوب از آیات و روایات بهره می‌برند، ولی در عمل از آنها بی‌بهره‌اند. عده‌ای هم که تعدادشان کم نیست، در مسائل سیاسی چنین‌اند که همواره از طرفداری از مردم صحبت می‌کنند، ولی در عمل دنبال منافع شخصی خودشان هستند.

از صدر اسلام تا کنون این افراد بوده و هستند. نقل شده كه پس از فتح بصره گروهى نزد امیر مؤمنان(علیه‌السلام) آمدند. در ميان آنها حسن بصرى ديده می‌شد كه اوراقى در دست گرفته و سخنان امام را یادداشت می‌کند. أمير المؤمنين(علیه‌السلام) به صداى بلند او را خطاب كرد كه: چه می‌کنی؟ گفت: سخنان شما را یادداشت می‌کنم، تا پس از شما برای مردم بازگو کنم. امام(علیه‌السلام) فرمود:

أما إنّ لِكلِّ قَومٍ سامِریَّ و هذا سامِریُّ هذهِ الأمّةِ، أما إنَّه لا يَقول: لا مِساسَ، ولكِن يَقول: لا قِتالَ. [۵]

بدانيد كه هر قومی، يک سامرى دارد و اين فرد، سامرى اين امّت است، بدانيد كه او [مانند سامری قوم موسی] نمی‌گوید: «لا مساس؛ به من نزديك نشويد»،[۶]بلكه از جنگ نهى كرده و می‌گوید: «لا قتال؛ [با دشمنان] جنگ نکنید».


[۱] الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِ‌السَّلامِ)، الدعاء ۲۰.

[۲] سوره فصلت، آیه۳۳.

[۳]نهج البلاغة، نامه۲۷.

[۴]دیوان حافظ، غزل ۱۹۹.

[۵] الاحتجاج، أبو منصور الطبرسی (ق ۶ ق)، ج۱، ص۲۵۱.

[۶] سوره طه، آیه۹۷.. اشاره به آیه: (قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَه‌؛ [موسى] گفت: برو كه تو را در زندگى [كيفر] اين است كه بگويى: [به من] دست نزنيد! و تو را موعدى است كه در آن با تو خلاف نمى‌ورزند)

  • 731 - خطر مُرشدنماها (دانلود)