احادیث داستانی تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه

پس از تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه، رسول خدا(ص) پاسخ می دهد که کدام قبله برحق بوده و کدام باطل که روی گردانده شد؟

الإمام العسکری(ع):

جاءَ قَومٌ مِنَ الیهودِ إلی رَسولِ اللّهِ(ص) فَقالوا: یا مُحَمَّدُ، هذِهِ القِبلَةُ بَیتُ المَقدِسِ قَد صَلَّیتَ إلَیها أربَعَ عَشرَةَ سَنَةً ثُمَّ تَرَکتَهَا الآنَ، أفَحَقّا کانَ ما کنتَ عَلَیهِ فَقَد تَرَکتَهُ إلی باطِلٍ، فَإِنَّما یخالِفُ الحَقَّ الباطِلُ، أو باطِلاً کانَ ذلِک فَقَد کنتَ عَلَیهِ طولَ هذِهِ المُدَّةِ؟ فَما یؤمِنُنا أن تَکونَ الآنَ عَلی باطِلٍ؟

فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): بَل ذلِک کانَ حَقّا وهذا حَقٌّ، یقولُ اللّهُ:«قُل لِّلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ یهْدِی مَن یشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ»[۱]إذا عَرَفَ صَلاحَکم یا أیهَا العِبادُ فِی استِقبالِ المَشرِقِ أمَرَکم بِهِ، وإذا عَرَفَ صَلاحَکم فِی استِقبالِ المَغرِبِ أمَرَکم بِهِ، وإن عَرَفَ صَلاحَکم فی غَیرِهِما أمَرَکم بِهِ، فَلا تُنکروا تَدبیرَ اللّهِ تَعالی فی عِبادِهِ، وقَصدَهُ إلی مَصالِحِکم.

ثُمَّ قالَ رَسولُ اللّهِ(ص): لَقَد تَرَکتُمُ العَمَلَ یومَ السَّبتِ ثُمَّ عَمِلتُم بَعدَهُ سائِرَ الأَیامِ، ثُمَّ تَرَکتُموهُ فِی السَّبتِ ثُمَّ عَمِلتُم بَعدَهُ، أفَتَرَکتُمُ الحَقَّ إلی باطِلٍ أوِ الباطِلَ إلی حَقٍّ؟ أوِ الباطِلَ إلی باطِلٍ أوِ الحَقَّ إلی حَقٍّ؟ قولوا کیفَ شِئتُم فَهُوَ قَولُ مُحَمَّدٍ وجَوابُهُ لَکم. قالوا: بَل تَرک العَمَلِ فِی السَّبتِ حَقٌّ وَالعَمَلُ بَعدَهُ حَقٌّ. فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): فَکذلِک قِبلَةُ بَیتِ المَقدِسِ فی وَقتِهِ حَقٌّ، ثُمَّ قِبلَةُ الکعبَةِ فی وَقتِهِ حَقٌّ.

فَقالوا لَهُ: یا مُحَمَّدُ، أفَبَدا لِرَبِّک فیما کانَ أمَرَک بِهِ بِزَعمِک مِنَ الصَّلاةِ إلی بَیتِ المَقدِسِ حَتّی نَقَلَک إلَی الکعبَةِ؟ فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): ما بَدا لَهُ عَن ذلِک، فَإِنَّهُ العالِمُ بِالعَواقِبِ وَالقادِرُ عَلَی المَصالِحِ، لا یستَدرِک عَلی نَفسِهِ غَلَطا، ولا یستَحدِثُ رَأیاً بِخِلافِ المُتَقَدِّمِ جَلَّ عَن ذلِک، ولا یقَعُ عَلَیهِ أیضا مانِعٌ یمنَعُهُ مِن مُرادِهِ، ولَیسَ یبدو إلّا لِمَن کانَ هذا وَصفَهُ، وهُوَ عز و جل یتَعالی عَن هذِهِ الصِّفاتِ عُلُوّا کبیرا.

ثُمَّ قالَ لَهُم رَسولُ اللّهِ(ص): أیهَا الیهودُ، أخبِرونی عَنِ اللّهِ ألَیسَ یمرِضُ ثُمَّ یصِحُّ، ویصِحُّ ثُمَّ یمرِضُ، أبَدا لَهُ فی ذلِک؟ ألَیسَ یحیی ویمیتُ، ألَیسَ یأتی بِاللَّیلِ فی أثَرِ النَّهارِ، وَالنَّهارِ فی أثَرِ اللَّیلِ، أبَدا لَهُ فی کلِّ واحِدٍ مِن ذلِک؟ قالوا: لا، قالَ: فَکذلِک اللّهُ تَعَبَّدَ نَبِیهُ مُحَمَّدا بِالصَّلاةِ إلَی الکعبَةِ بَعدَ أن کانَ تَعَبَّدَهُ بِالصَّلاةِ الی بَیتِ المَقدِسِ، وما بَدا لَهُ فِی الأَوَّلِ.

ثُمَّ قالَ: ألَیسَ اللّهُ یأتی بِالشِّتاءِ فی أثَرِ الصَّیفِ، وَالصَّیفِ فی أثَرِ الشِّتاءِ، أبَدا لَهُ فی کلِّ واحِدٍ مِن ذلِک؟ قالوا: لا، قالَ: فَکذلِک لَم یبدُ لَهُ فِی القِبلَةِ.

قالَ: ثُمَّ قالَ: ألَیسَ قَد ألزَمَکم فِی الشِّتاءِ أن تَحتَرِزوا مِنَ البَردِ بِالثِّیابِ الغَلیظَةِ، وألزَمَکم فِی الصَّیفِ أن تَحتَرِزوا مِنَ الحَرِّ، أفَبَدا لَهُ فِی الصَّیفِ حَتّی أمَرَکم بِخِلافِ ما کانَ أمَرَکم بِهِ فِی الشِّتاءِ؟ قالوا: لا، فَقالَ رَسولُ اللّهِ(ص): فَکذلِکمُ اللّهُ تَعَبَّدَکم فی وَقتٍ لِصَلاحٍ یعلَمُهُ بِشَیءٍ، ثُمَّ تَعَبَّدَکم فی وَقتٍ آخَرَ لِصَلاحٍ آخَرَ یعلَمُهُ بِشَیءٍ آخَرَ، فَإِذا أطَعتُمُ اللّهَ فِی الحالَینِ استَحقَقتُم ثَوابَهُ، وأنزَلَ اللّهُ تَعالی«وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَینَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»[۲]أی إذا تَوَجَّهتُم بِأَمرِهِ، فَثَمَّ الوَجهُ الَّذی تَقصِدونَ مِنهُ اللّهَ، وتَأمَلونَ ثَوابَهُ.[۳]

امام عسکری(ع):

گروهی از یهود، نزد پیامبر خدا(ص) آمدند و گفتند: ای محمّد! تو چهارده سال به سوی این قبله، بیت المقدس، نماز گزاردی و اکنون آن را ترک نموده ای. آیا چیزی که بر آن بودی، حق بود، و اکنون تو آن را ترک نموده ای و به سوی باطل شده ای، در حالی که باطل، با حقّ، ناسازگار است؟ یا چیزی که بر آن بودی، باطل بوده و تو در این مدّت بر آن بوده ای؟ پس چگونه مطمئن باشیم که تو اکنون نیز بر باطل نیستی؟

پیامبر خدا(ص) فرمود: «نه، آن، حق بود و این [هم] حق است. خداوند می فرماید: «بگو: مشرق و مغرب، از آنِ خداست. هر که را بخواهد، به راه راست هدایت می کند». ای بندگان! هر گاه صلاح شما را در رو گرداندن به مشرق بداند، به آن فرمانتان می دهد و هر گاه صلاح شما را در رو گرداندن به مغرب بداند، به آن فرمانتان می دهد و اگر صلاح شما را در غیر آن دو بداند، به همان فرمانتان می دهد. پس، تدبیر خدای متعال را درباره بندگانش و خواست او را در مصالح خودتان، انکار نکنید».

سپس پیامبر خدا(ص) فرمود: «شما روز شنبه، کار را رها کردید و پس از آن، در روزهای دیگر کار کردید. سپس [کار نکردن] روز شنبه را رها کردید و پس از آن، [شنبه ها را] کار کردید. آیا حق را رها کردید و به سوی باطل شدید، یا باطل را رها کردید و به سوی حق شدید؟ یا این که باطل را رها کردید و به سوی باطل شدید، یا حق را رها کردید و به سوی حق شدید؟ هر چه خواستید، بگویید که آن، همان سخن محمّد و پاسخ او به شماست».

گفتند: بلکه رها کردن کار در روز شنبه حق است و کار کردن پس از آن نیز حق است.

آن گاه پیامبر خدا(ص) فرمود: «و همچنین است قبله بیت المقدّس که در وقت خودش، حق است و سپس قبله کعبه که در وقت خودش، حق است».

به پیامبر گفتند: ای محمّد! آیا برای پروردگارت در باره آنچه که به گفته تو، بدان فرمانت داده بود، یعنی نماز گزاردن به سوی بیت المقدّس، بَدا حاصل شد که تو را به سوی کعبه منتقل نمود؟

پیامبر خدا(ص) فرمود: «در این باره برای او بَدا حاصل نشد؛ زیرا او به عواقب، آگاه و به مصالح، تواناست. او اشتباه نمی کند که بخواهد آن را جبران نماید و نظر جدیدی بر خلاف نظر گذشته اش نمی دهد ـ که او برتر از آن است ـ و نیز مانعی که او را از مرادش باز دارد، برای او وجود ندارد. بَدا حاصل نمی شود، جز برای کسی که این صفت ها را داشته باشد و خداوند عز و جل بسی والاتر از آن است که این صفات را داشته باشد».

سپس پیامبر خدا(ص) به آنان فرمود: «ای یهود! مرا در باره خدا خبردار کنید که آیا چنین نیست که بیمار می کند و سپس تن درست می سازد، و سالم می گرداند و سپس بیمار می نماید. آیا در این باره برای او بَدا حاصل می شود؟ آیا او زنده نمی کند و نمی میراند؟ [آیا شب را در پی روز و سپس روز را در پی شب نمی آورد؟] آیا درباره هر یک از اینها، برای او بَدا حاصل می شود؟». گفتند: نه. فرمود: «پس، همین گونه خداوند، پیامبرش محمّد را به نماز گزاردن به سوی کعبه، متعبّد (ملزم) نمود، پس از آن که او را به نماز گزاردن به سوی بیت المقدّس ملزم نموده بود، در حالی که درباره اوّلی برای او بَدا حاصل نشد».

سپس فرمود: «آیا خداوند، زمستان را در پی تابستان و تابستان را در پی زمستان نمی آورد؟ آیا درباره هر یک از اینها برای او بَدا حاصل می شود؟».

گفتند: نه.

فرمود: «پس همین طور، در باره قبله نیز برای او بَدا حاصل نشد».

سپس پیامبر خدا(ص) فرمود: «آیا چنین نیست که شما را در زمستان ملزم نمود که با لباس های ضخیم، خودتان را از سرما و در تابستان از گرما نگه بدارید؟ آیا در تابستان برای او بَدا حاصل شد تا شما را به خلاف آنچه در زمستان فرمان داده بود، فرمان دهد؟».

گفتند: نه. آن گاه پیامبر خدا(ص) فرمود: «پس همانند این، خداوند در زمانی، شما را به خاطر مصلحتی، به چیزی ملزم می کند و سپس در زمانی دیگر، شما را به خاطر مصلحتی دیگر به چیز دیگری ملزم می سازد. پس هر گاه در [این] دو حالت، او را فرمان بردید، سزاوار پاداشش هستید، و خدای متعال [این آیه را] نازل فرمود: «و مشرق و مغرب، از آنِ خداست. پس به هر سو رو کنید، آن جا روی خداست»، یعنی هر گاه طبق فرمان او [به سویی] رو کنید، پس همان جا، رویی است که شما خداوند را از آن، قصد می کنید و آرزوی پاداشش را دارید».


[۱]. البقرة: ۱۴۲.

[۲]. البقرة: ۱۱۵.

[۳]. الاحتجاج: ج ۱ ص ۸۳ ح ۲۵، التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری(ع): ص ۴۹۳ ح ۳۱۲، بحار الأنوار: ج ۴ ص ۱۰۵ ح ۱۸، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۲، ص ۲۳۴.