احادیث داستانی به زحمت نینداختن میزبان

در زمان حکومت امام علی(ع) شخصی او را به منزلش دعوت کرد. حضرت با این شرط پذیرفت که برای پذیرایی، به هرآنچه در خانه است بسنده کند.

الهدایة الکبری عن الأصبغ بن نباتة:

خَرَجنا مَعَ أمیرِ المُؤمِنینَ(ع)، وهُوَ یطوفُ بِالسّوقِ یأمُرُ بِوَفاءِ الکیلِ وَالمیزانِ، وهُوَ یطوفُ إلی أنِ انتَصَفَ النَّهارُ، مَرَّ بِرَجُلٍ جالِسٍ، فَقامَ إلَیهِ فَقالَ لَهُ: یا أمیرَ المُؤمِنینَ، مُرَّ مَعِی إلی أن تَدخُلَ بَیتی؛ تَتَغَدّی عِندی وتَدعو لی، وما أحسَبُک الیومَ تَغَدَّیتَ.

قالَ أمیرُ المُؤمِنینَ: عَلی أن لا تَدَّخِرَ ما فی بَیتِک، ولا تَتَکلَّفَ ما وَراءَ بابِک، قالَ: لَک شَرطُک، ودَخَلَ ودَخَلنا، وأَکلنا خُبزا وزَیتا وتَمرا، ثُمَّ خَرَجَ.[۱]

الهدایة الکبری ـ به نقل از اَصبَغ بن نُباته ـ:

همراه امیر مؤمنان(ع) به بازار رفتیم. ایشان در بازار می گشت و بازاریان را به کامل دادن پیمانه و ترازو توصیه می کرد، تا آن که ظهر شد و ایشان بر مردی که نشسته بود، گذشت. مرد، به سوی ایشان رفت و گفت: ای امیر مؤمنان! با من به خانه ام بیایید و ناهار میل نمایید و برایم دعا کنید. گمان نمی کنم امروز صبحانه خورده باشید.

امیر مؤمنان(ع) فرمود: «به شرط آن که آنچه در خانه ات هست، از ما دریغ نورزی و از بیرون خانه ات چیزی فراهم نیاوری».

مرد گفت: قبول است. همراه او به خانه اش رفتیم و نان و روغن و خرما خوردیم. سپس، امام(ع) خارج شد.

[۱]. الهدایة الکبری: ص ۱۵۹، مستدرک الوسائل: ج ۱۶ ص ۲۴۰ ح ۱۹۷۲۸، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۷، ص ۳۰۸.