احادیث داستانی حکم نکردن بر خدا

مردی که از دیگری صدمه ی جسمی دیده بود، تصور می کرد که صدمه زننده آمرزیده نمی شود اما خداوند او را آمرزید.

رسول اللّه (ص):

کانَ رَجُلٌ یصَلّی، فَلَمّا سَجَدَ أتاهُ رَجُلٌ فَوَطَأَ عَلی رَقَبَتِهِ، فَقالَ الَّذی تَحتَهُ: وَاللّهِ لا یغفَرُ لَهُ أبَدا.

فقال اللّه عز و جل: تَأَلّی عَلَی عَبدی أن لا أغفِرَ لِعَبدی، فَإِنّی قَد غَفَرتُ لَهُ.[۱]

پیامبر خدا(ص):

مردی نماز می خواند. چون به سجده رفت، مردی آمد و گردنش را لگد کرد. آن که گردنش زیر پای او بود، گفت: به خدا سوگند که هرگز آمرزیده نمی شود. خدای عز و جل فرمود: «بنده ام به من سوگند خورد که بنده خود را نمی آمرزم، امّا من او را آمرزیدم».


[۱]. المعجم الکبیر: ج ۱۰ ص ۱۰۰ ح ۱۰۰۸۶ عن عبداللّه ، شعب الإیمان: ج ۵ ص ۲۸۹ ح ۶۶۸۷ عن جندب من دون إسناد إلیه(ص) نحوه، کنز العمّال: ج ۳ ص ۵۶۰ ح ۷۹۰۹، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۱۷، ص ۵۷۸.