احادیث داستانی عُجْب مایه سقوط

آنگاه که همراه عیسی(ع) نیز با گفتن «بسم الله» از آب گذر کرد، دچار عجب شد و در آب فرو رفت...

الإمام الصادق(ع):

اِتَّقُوا اللّهَ وَلا یحسُد بَعضُکم بَعضا، إنَّ عیسَی بنَ مَریمَ(ع)کانَ مِن شَرائِعِهِ السَّیحُ فِی البِلادِ، فَخَرَجَ فی بَعضِ سَیحِهِ وَمَعَهُ رَجُلٌ مِن أصحابِهِ قَصیرٌ وکانَ کثیرَ اللُّزومِ لِعیسَی بنِ مَریمَ(ع)، فَلَمَّا انتَهی عیسی إلَی البَحرِ قالَ «بِسْمِ اللَّهِ» بِصِحَّةِ یقینٍ مِنهُ، فَمَشی عَلی ظَهرِ الماءِ، فَقالَ الرَّجُلُ القَصیرُ حینَ نَظَرَ إلی عیسی(ع)جازَه: «بِسْمِ اللَّهِ» بِصِحَّةِ یقینٍ مِنهُ، فَمَشی عَلَی الماءِ ولَحِقَ بِعیسی(ع)فَدَخَلَهُ العُجبُ بِنَفسِهِ، فَقالَ: هذا عیسی روحُ اللّهِ یمشی عَلَی الماءِ، وأ نَا أمشی عَلَی الماءِ فَما فَضلُهُ عَلَی، قالَ: فَرُمِسَ فِی الماءِ فَاستَغاثَ بِعیسی(ع)فَتَناوَلَهُ مِنَ الماءِ فَأَخرَجَهُ، ثُمَّ قالَ لَهُ: ما قُلتَ یا قَصیرُ؟

قالَ: قُلتُ: هذا روحُ اللّهِ یمشی عَلَی الماءِ، وأ نَا أمشی، فَدَخَلَنی مِن ذلِک عُجبٌ.

فَقالَ لَهُ عیسی(ع): لَقَد وَضَعتَ نَفسَک فی غَیرِ المَوضِعِ الَّذی وَضَعَک اللّهُ فیهِ فَمَقَتَک اللّهُ عَلی ما قُلتَ فَتُب إلَی اللّهِ عز و جل مِمّا قُلتَ.

قالَ: فَتابَ الرَّجُلُ وعادَ إلی مَرتَبَتِهِ الَّتی وَضَعَهُ اللّهُ فیها، فَاتَّقُوا اللّهَ ولا یحسُدَنَّ بَعضُکم بَعضا.[۱]

امام صادق(ع):

تقوای الهی پیشه سازید و به یکدیگر، حسادت نورزید. گشت و گذار در شهرها، جزو شریعت عیسی بن مریم(ع) بود. در یکی از سفرهای عیسی(ع)، مردی کوتاه قد، همراه او بود که از ملازمان وی به شمار می رفت. وقتی عیسی(ع) به دریا رسید، «بسم اللّه » را از روی یقین گفت و بر روی آب، راه رفت. مرد کوتاه قد، چون دید عیسی(ع) عبور کرد، «بسم اللّه » را با یقین گفت و بر روی آب، راه رفت و به عیسی(ع) پیوست.

در این هنگام، عُجْب او را فرا گرفت. [با خود] گفت: این، عیسی روح اللّه است که بر روی آب راه می رود و من هم بر روی آب، راه می روم. پس او چه برتری ای بر من دارد؟

در این هنگام، در آب فرو رفت و از عیسی(ع)کمک خواست. عیسی(ع) او را از آب بیرون کشید و به وی گفت: «مرد! چه گفتی [که چنین گرفتار شدی]؟».

مرد گفت: [با خود] گفتم: این، روح اللّه است که بر آب راه می رود و من هم بر روی آب راه می روم، و گرفتار عُجب شدم.

عیسی(ع) به وی فرمود: «خود را در منزلتی غیر از آنچه خدا برایت مقرّر کرده بود، قرار دادی. پس خداوند بر گفته ات بر تو خشم گرفت. از گفته ات به سوی خداوند، توبه کن».

مرد، توبه کرد و به منزلتی که خداوند برایش قرار داده بود، بازگشت.

پس، تقوای الهی پیشه کنید و به یکدیگر، حسادت نورزید.


[۱]. الکافی ج ۲ ص ۳۰۶ ح ۳، حکمت نامه جوان ص ۲۵۸.