احادیث داستانی طلب معاش با سختی

امام صادق(ع) در سختی افتادن برای کسب معاش را دوست داشت و مایل نبود که دیگران به جای او چنین زحمتی را به دوش کشند.

الکافی عن أبی عمرو الشّیبانی:

رَأَیتُ أبا عَبدِاللَّهِ(ع) وبِیدِهِ مِسحاةٌ وعَلَیهِ إزارٌ غَلیظٌ یعمَلُ فی حائِطٍ لَهُ وَالعَرَقُ یتَصابُّ عَن ظَهرِهِ، فَقُلتُ: جُعِلتُ فِداک، أعطِنی أکفِک.

فَقالَ لی: إنّی احِبُّ أن یتَأَذَّی الرَّجُلُ بِحَرِّ الشَّمسِ فی طَلَبِ المَعیشَةِ. [۱]

الکافی ـ به نقل از ابو عمرو شیبانی ـ:

امام صادق(ع) را دیدم که بیلی در دست و جامه ای زبر بر تن دارد و در باغ خود، مشغول کار است و عرق از پشتش می ریزد. گفتم:

قربانت گردم! اجازه بده من این کار را برایت انجام دهم.

فرمود: «دوست دارم انسان، در طلب معاش، خود را در گرمای آفتاب به رنج اندازد».


[۱]. الکافی ج ۵ ص ۷۶ ح ۱۳، دانشنامه قرآن و حدیث ج ۱۰ ص ۲۲۲.