77
در پرتوِ حديث

كاظم عليه السلام ، برخى از وكيلان سودجو ، به انكار امامت امام رضا عليه السلام برخاستند ، تا چشم طمع و هوس خويش را از اموال فرستاده شده شيعه ، پر كنند ۱ .
اين حادثه هولناك ، توقّفى در عرضه و پالايش حديث پديد آورد ، تا اين كه رادمردى از تبار يقطينيان ، به نام يونس بن عبدالرحمن به پا خاست و از پس بيست سال سكوت و بيست سال سؤال و علم اندوزى ، به ميدان مبارزه پا گذارد. او به كوفه آمد ، ميراث حديثى شيعه را گردآورى كرد ، به مدينه برد و بر امام زمان خويش عرضه كرد. او را مى توان قهرمان بزرگ عرضه حديث ناميد. مردى كه با پايمرديش در ميدان انديشه ، توانست صافى پالاينده ذخيره گران بهاى شيعه باشد. او پس از آن كه انكار دسته بزرگى از احاديث را از سوى امام رضا عليه السلام ديد ، به طرد آنها پرداخت و نزاعى پايان ناپذير و گسترده را در همه عرصه ها با فريب كاران آغاز كرد ؛ از اثبات اصل امامت امام رضا عليه السلام ۲ و عقايد شيعى ، تا فقه و احكام عملى شيعه. او گرچه در اين راه رنج ها ديد و تهمت ها به جان خريد ۳ ، امّا توانست به شيعيان ، هشتمين چراغ هدايت و فرقان حقّ و باطل را بشناساند. كشّى در احوال يكى از غاليان به نام مغيرة بن سعيد ، مذاكره اى را گزارش مى كند كه زمينه و ضرورت عرضه اى چنين سترگ و پر رنج را تصوير مى كند. ۴ ما ترجمه قسمتى از آن را مى آوريم :
محمّد بن عيسى بن عبيد مى گويد:
در مجلسى بودم ، شخصى از اصحاب به يونس گفت: چرا اين قدر در حديث سخت گيرى مى كنى؟ چرا اين قدر به انكار احاديث اصحاب مى پردازى؟ چه چيز تو را به ردّ احاديث وا مى دارد؟ يونس پاسخ داد: هشام بن حكم از امام صادق عليه السلام برايم حكايت كرد: هيچ حديث نسبت داده شده به ما را نپذيريد ، مگر اين كه موافق قرآن و سنّت باشد ، يا شاهدى بر آن در حديث هاى قبلى ما بيابيد؛ زيرا مغيرة بن سعيد در

1.رجال كشى ، ج ۲ ، ص ۷۸۶ ، شماره ۹۴۶ ؛ فهرست نجاشى ، ص ۴۴۶ ، شماره ۱۲۰۸.

2.رجال كشّى ، ج ۲ ، ص ۷۸۷ ، شماره ۹۳۳ و ۹۳۴.

3.رجال كشّى ، ج ۲ ، ص ۷۸۲ تا ۷۸۶ و ص ۸۴۱ ، شماره ۱۰۸۳.

4.رجال كشّى ، ج ۲ ، ص ۴۸۹ ، شماره ۴۰۱.


در پرتوِ حديث
76

در حوزه عقايد و انديشه هاى كلامى نيز ، عرضه هاى متعددى بر امام كاظم صورت گرفته كه از موضوع مقاله بيرون است . ۱ در پايان اين بخش ، عرضه اى ضمنى را گزارش مى كنيم و چند عرضه ديگر را در بخش «انگيزه هاى عرضه» مى آوريم.
الحسن بن على بن مهران: دخلت على أبى الحسن موسى وفى إصبعه خاتم فصّه فيروزج ، نقشه «اللّه الملك» ، فأدمت النظر إليه ، فقال: مالك تديم النظر إليه ؟ فقلت: بلغنى أنّه كان لعلىّ أمير المؤمنين خاتم فصّه فيروزج ، نقشه «اللّه الملك» ، فقال: أتعرفه ؟ قلت: لا ، فقال: هذا هو؛۲حسن بن على بن مهران مى گويد: بر امام موسى كاظم وارد شدم ، و در انگشت ايشان انگشترى با نگين فيروزه ديدم كه نقش آن «اللّه الملك» بود. نگاهم را به آن دوختم ، حضرت فرمود: چرا بدان چشم دوخته اى ؟
گفتم : به من رسيده است كه امير مؤمنان ، على ، انگشترى با نگين فيروزه داشت كه نقش آن «اللّه الملك» بود. حضرت فرمود: آيا آن را مى شناسى ؟ گفتم: نه . فرمود: اين ، همان است.

عرضه حديث بر امام رضا عليه السلام

با وجود تلاش هاى پى گير اصحاب امام صادق عليه السلام و امام كاظم عليه السلام ، غاليان و منحرفين ، به طور كامل از ميان نرفتند. حبس هارونى امام كاظم عليه السلام و دور نگه داشتن ايشان از حوزه علمى آن روزگار ، به منحرفان جرأت داد تا دروغ هاى خود ساخته و حديث هاى جعلى را بپراكنند. اختناق سياسى ، بر فضاى علمى نيز سايه انداخت و فرصت بحثّ و ردّ را از شيعيان راستين و عالمان حقيقى گرفت. گريزهاى ناگزير و حبس هاى اصحاب امام صادق و امام كاظم عليه السلام ، نوشته هاى آنان را از سوى منافقان داخلى حوزه شيعه ، آسيب پذير مى ساخت و اعتماد محدّثان فقيه و فقيهان محدّث را كم رنگ مى نمو\ ۳ . مراجعه شيعه به امام محدود شد و دستور تقيه ، تنها سپر حفظ حافظان ميراث جعفرى شد. با رحلت امام

1.برخى از اين عرضه ها در نخستين جلد از مسند امام كاظم ، كتاب توحيد ، ص ۲۵۷ ۲۵۹ ، ۲۶۱ و ۲۷۱ آمده است.

2.الكافى ، ج ۶ ، ص ۴۷۲ ، ح ۲ .

3.رجال كشى ، ج ۱ ، ص ۳۳۴ ، شماره ۶۱۲ ؛ فهرست طوسى ، ص ۱۱۴ ، شماره ۱۰۹۶.

  • نام منبع :
    در پرتوِ حديث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 301765
صفحه از 410
پرینت  ارسال به