رعايت شرط دوّم در شروط بازگو شده از سوى علّامه شعرانى لازم است و نه شروط ملّا صالح مازندرانى رحمه الله كل نقل معنا را در تبديل واژه ها و نه دگرگونى قالب ها و تغيير جمله مى بيند .
شرط سوّم نيز ميان هر دو مشترك است و مخالفتى ميان نظر علّامه شعرانى رحمه الله به عنوان تعليقه نويس و ملّا صالح مازندرانى به عنوان شارح كافى به چشم نمى آيد.
گستره نقل معنا
گاهى تفاوت هاى ناشى از نقل معناى يك حديث ، آن نقلها را به اجمال و يا تعارض مى كشاند؛ اما وقوع چنين تفاوت هايى ، دست كم در حوزه حديث شيعه ، فراوان نيست و بيشتر نقل ها حتى با تفاوتهاى متعدّد لفظى ، اختلاف معنوى مهمى با هم ندارند. اين ، از آن رو است كه تحمّل و نقل حديث در اين حوزه و به ويژه پس از سماع از راوى نخست ، بيشتر بر كتابت و قرائت نسخه ها متكى بوده است ، نه حفظ و نقل شفاهى. اين شيوه عقلايى ، در جوامع بشرى ، معمول و متداول بود و با تأكيد معصومان عليهم السلام و به ويژه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ۱ به نوشتن سخنانشان و نهى از ننوشتن آن ، گسترش يافت. افزون بر اخبار پرشمارى كه اين سفارشها را نقل كرده اند ، گزارشهايى نيز از تلاش راويان براى عمل به آنها و ثبت سخنان ائمه عليهم السلام در دست است. ۲ برخى از اين خبرها وجود راويانى از خواصّ امامان را گزارش مى دهند كه قلم و دواتى آماده داشته اند و در نخستين مرحله تحمّل حديث از امام و يا اندكى پس از آن ، عين سخنان امامان عليهم السلام و نيز پاسخ هاى ايشان را به پرسشها و مسائل پيش آمده ، مى نوشته اند ۳ حتى گاه ، راويانى كه توان كتابت نداشتند
1.مانند آنچه ابوطفيل از امام باقر عليه السلام نقل كرده كه فرمود : قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله لأميرالمؤمنين عليه السلام : اكتب ما أملى عليك. قال على عليه السلام : «يا نبى اللّه ! وتخاف النسيان؟». قال : «لست أخاف عليك النسيان وقد دعوتُ اللّه َ لك أن يحفظك فلا ينساك ، لكن اكتب لشركائك» ؛ بصائر الدرجات ، محمّد بن الحسن الصفّار ، ص ۱۸۷ ، ح ۲۲.
2.ر . ك : مستدرك الوسائل ، ج ۱۷ ، ص ۲۹۳ و ۲۹۴ ؛ تدوين السنة الشريفة ، محمّدرضا حسينى جلالى ، مجلّه علوم حديث ، شماره ۱۳ ، كتابت و تدوين حديث ، محمّد على مهدوى راد.
3.براى نمونه ، أبو الوضّاح از پدرش چنين نقل كرده است كه گروهى شيعه ، از ياران خاصّ امام كاظم عليه السلام بودند كه هرگاه نزد ايشان حاضر مى شدند ، الواح نازكى را از جنس آبنوس (درختى بلند با پوست سياه و سنگين) همراه با قلم ، زير لباس خود داشتند و هرگاه آن امام مطلبى را مى فرمود يا در باره موضوعى نظر مى داد ، آن را همان گونه كه مى شنيدند ، مى نوشتند ؛ (مستدرك الوسائل ، ج ۱۷ ، ص ۲۹۳ ، ح ۲۱۳۸۲ ، عن مهج الدعوات) . همچنين ، كشّى در باره زراره چنين نقل كرده است : «... دخل زرارة على أبى عبد اللّه عليه السلام قال : إنكم قلتم لنا فى الظهر والعصر على ذراع وذراعين ، ثمّ قلتم : أبردوا بها فى الصيف ، فكيف الإبراد بها؟ وفتح ألواحه ليكتب ما يقول ، فلم يجبه أبو عبد اللّه عليه السلام بشى ء ، فأطبق ألواحه فقال : انما علينا أن نسألكم وأنتم أعلم بما عليكم. وخرج ودخل أبوبصير على أبى عبد اللّه عليه السلام فقال : إن زرارة سألنى عن شى ء فلم أجبه وقد ضقت فاذهب أنت رسولى إليه ، فقل : صلّ الظهر فى الصيف إذا كان ظلّك مثلك والعصر إذا كان ضلّلك مثليك ، وكان زرارة هكذا يصلّى فى الصيف ، ولم أسمع أحدا من أصحابنا يفعل ذلك غيره وغير ابن بكير» ؛ إختيار معرفة الرجال ، ج ۱ ، ص ۳۵۵ ، شماره ۲۲۶ .