شرح یکی از برجسته ترین سخنان امام حسن مجتبی علیه السلام که در آن برخی صفات مهم انسان مؤمن که شایسته همنشینی و برادری است شمرده شده و متصف شدن به آن صفات به منزله اخلاق کریمان سفارش شده است. امام علیه السلام در این بیان برای یکی از مؤمنان که او را برادر خویش خطاب می‌کند، ویژگیهای برجستة اخلاقی برمی‌شمرد.

پاسخ به یک سؤال

پاسخ به یک سؤال

اکنون با توجه به اجتماعی بودن انسان از یک‌سو و سنت الهی در به انجام رسیدن امور از طریق اسباب و مسببات از سوی دیگر و فراوانی روایات واردشده در لزوم پاسخ مثبت به درخواست کمک برادران ایمانی و فضیلت و ارزش والای این کار، این پرسش پیش میآید که اگر سازوکار خلقت بر این آفریده شده است که امور زندگی با همیاری افراد جامعه سپری شود و سامان یافتن یک جامعۀ مطلوب به آن است که هریک از اعضا وظیفۀ خود را به‌درستی انجام دهد و نباید انتظار داشت که با دعا و درخواست از خداوند نیازمندیها برطرف و مشکلات حل‌وفصل شود، چرا تا این اندازه از درخواست و سؤال از همنوعان، حتی از برادران ایمانی، نهی شده است؟ اگر چنین است، اجازه دادن امام حسن علیه السلام به درخواست از کسی که به توانمندی او در دستگیری و کمک امید میرود، به چه معناست؟

در پاسخ باید گفت که با توجه به روایات موجود در نهی از سؤال و درخواست، به نظر میرسد که فلسفۀ نهی از آن، حفظ عزت و حرمت نفس خویش است. بنابراین، باید درخواستها را به دو دسته تقسیم کرد: نخست، درخواستهایی که موجب تضییع حرمت و کرامت نفس و ذلّت و خواری آدمی می‌شود. دوم، درخواستهایی که دربردارندۀ چنین پیامدی نیست و در جهت پیشبرد امور جامعه و رتق و فتق امور است. در این زمینه، هرکس براساس وظیفهای که برای او تعیین شده یا شغلی که برگزیده، به ارائۀ خدمت در جامعه اشتغال می‌یابد و در ازای خدمات خود حق‌الزحمه دریافت می‌کند. ازاین‌رو، خدمات افراد جامعه به یکدیگر، اگر بر مبنای درخواست مشتری باشد و در ازای آن دستمزد پرداخت شود، هیچ‌گونه پیامد ناخوشایندی برای درخواست‌کننده نخواهد داشت. اما آن دسته از درخواستها که فقط مددخواهی است، چنان‌که گفتیم، از عجز و ناتوانی درخواست‌کننده حکایت میکند. نتیجۀ چنین درخواستهایی غالباً موجب تضییع حرمت و کرامت نفس است. بنابراین، در برخی احادیث، درخواست را با ذلت و خواری برابر دانسته‌اند و آن را فقر حاضر و خودخوانده پنداشته شده است.۱ امام سجاد علیه السلام، در بیان جامعی، پیامدهای این‌گونه درخواستها را چنین برمی‌شمرد:

طَلَبُ الحَوائجِ إلى الناسِ مَذَلَّةٌ للحياةِ، و مَذهَبَةٌ للحَياءِ، و استِخفافٌ بِالوَقارِ، و هُو الفَقرُ الحاضِرُ، و قِلَّةُ طَلَبِ الحوائجِ مِنَ الناسِ هُو الغِنى الحاضِرُ؛۲«نيازخواهى از مردم مايۀ خوارى در زندگى و از میان رفتن شرم و حياست و از وقار و شكوه آدمى مى‌كاهد و آن فقرى حاضر است و دست نياز به ‌سوى مردم كمتر دراز كردن، بى‌نيازىِ نقد است».

بنابراین، از این‌گونه درخواستها، حتی اگر از برادر ایمانی باشد، نهی شده است. اما، افزون بر آنکه نهی از آن دربردارندۀ حرمت شرعی نیست، گاه که عرصه تنگ و فشار زندگی بسیار می‌شود، جایز دانسته شده است. به همین سبب، امام حسن مجتبی علیه السلام در بیان دیگری، که تبیین عبارت مورد شرح است، میفرماید:

«درخواست كردن روا نيست، مگر در يكى از اين سه جا: خون‌بهاى سنگين يا بدهكارى توان‌فرسا، يا فقر كُشنده».۳

اینجاست که پاسخ مثبت به درخواست برادر ایمانی و هم‌نوعان اهمیت می‌یابد و بدان توصیۀ اکید شده است؛ زیرا اگر فرهنگ دینی بر جامعهای حاکم شود، هیچ درخواستی از نوع دوم روی نخواهد داد، مگر آنکه نشان از اوج نیاز و سختی مفرط روزگار بر سؤال‌کننده باشد. در چنین حالتی، بر کسی که از او درخواست شده، لازم است که حاجت برادر خویش را برآورد و دست رد بر سینۀ او نزند؛ زیرا اگر روزگار بر مؤمنی آن‌چنان سخت شده که به عواقب دشوار سؤال کردن تن داده و به تضییع وقار و حرمت نفس خویش راضی شده است، بر برادر توانمند او نیز فرض است که از او دستگیری کند و دست رد بر سینۀ او نزند و او را با ناامید ساختن بیش از این خوار نسازد. و البته خود را از این فرصت بزرگ خدمت به همنوع محروم نسازد. امام باقر علیه السلام در تأکید به دستگیری از سؤال‌کنندگان می‌فرماید:

«اگر كسی كه از وی خواهشی شده است می‌دانست كه در نااميد ساختن دیگران چه چیزی نهفته است، هرگز کسی را نااميد برنمى‌گرداند».۴

امام صادق علیه السلام نیز فرموده است:

«ما از بيم اينكه مبادا دست رد به سينۀ مستحق زده باشيم، به غيرمستحق نيز مى‌بخشیم».۵

نکتۀ پایانی اینکه باید توجه کرد هرکسی که به‌گونه‌ای از همنوع خود درخواست کمک میکند، یا او را برای ایفای خدمتی به کار می‌گیرد و دستمزد او را میپردازد، باید او را وسیلۀ خداوند ببیند و برای او تأثیر استقلالی قائل نباشد؛ چراکه همۀ علل و اسباب در نهایت به ذات مقدس پروردگار بازمی‌گردد و علت‌العلل همۀ امور و پدیدهها اوست. اوست که سبب‌ساز و سبب‌سوز است و اوست که برطرف‌کنندة راستینِ همۀ نیازمندیهاست. از امام صادق علیه السلام نقل شده است:

«خداوند از اینکه امور بندگان را، جز به اسباب آن، محقق سازد ابا دارد. پس او برای هر چیزی سببی قرار داده است.... هرکس این نکته را فهمید، خدا را شناخته و آن که این را انکار کرد خدا را انکار کرده است».۶

پیامبر صلی الله علیه وآله در حدیثی فرموده است: «اگر درخواستی داشتی، از خدا بخواه و اگر کمک خواستی از خدا کمک درخواست کن».

علامه طباطبایی رحمه الله علیه در شرح این حدیث مینویسد: اینکه درخواست و کمک به خدا تعلق گرفته، درحقیقت ارشاد به این نکته است که سببیتِ اسباب عادی، که در امور طبیعی در ایفای امر به انسان یاری میرسانند، استقلالی نیست، بلکه این‌ها تنها واسطه‌اند و تأثیرگذاری را خداوند به آن‌ها عطا کرده و نقش واسطهای را خدا برای آن‌ها قرار داده است. بنابراین، بر بندگان است که در نیازهای خویش فقط به خدا توجه کنند و سببیت اصلی وسایل را از خدای متعال بدانند. ازاین‌رو، انتظار اینکه کارها بی‌واسطه انجام شود و خداوند مستقیم و بی‌واسطه به انسان یاری رساند، مانند آن است که آدمی واسطه‌گری اعضا و جوارح خود را نپذیرد؛ زیرا اعضا و جوارح انسان نیز در انجام‌دادن کارها از جملۀ اسباب‌اند.۷

1.. همان: ح۲۸۸۶ به نقل از: من لا یحضره الفقیه: ج۴ ص۳۷۵ ح۵۷۶۲: إيّاكَ و السؤالَ فإنّهُ ذُلٌّ حاضرٌ، و فَقرٌ تَتَعَجَّلُهُ.

2.. همان: ح ۲۸۹۱ به نقل از: تحف العقول: ص۲۷۹.

3.. همان: ح ۲۸۹۰، خصال: ص۱۳۵، بحار الانوار: ج۹۳ ص۱۵۲ ح ۱۶: إن المسألة لا تحل إلا في إحدى ثلاث دم مفجع، أو دين مقرح، أو فقر مدقع.

4.. کافی: ج۴ ص۲۰ ح۲: لو يعلم المعطي ما في العطية مارد أحدٌ أحداً .

5.. منتخب میزان الحکمة: ح۲۹۱۱؛ بحارالانوار: ج۹۳ ص۱۵۹ ح ۳۷: إنا لنعطي غير المستحق حذرا من رد المستحق.

6.. بصائر الدرجات: ص۲۶.

7.. ر.ک: تفسیر الميزان: ج ۲ ص۴۰ ـ ۴۱.