بنده گناه نمی کند

بنده گناه نمی کند

داستانی از سیره امام کاظم علیه السلام

ابو نصر، بِشْر بن حارث بن عبد الرحمن، اهل مرو بود و در بغداد، سكونت داشت.وى، عارف و زاهد مشهور و یكى از مردان اهل معنا و طریقت بود.
مى‏‌گویند: وى، فرزند صاحبان دیوان و امیران و اهل عیش و نوش بود. سپس، توبه كرد.
سبب توبه ‏اش را چنین گفته ‏اند:

«...امام كاظم(ع)از درِ خانه وى در بغداد مى‌‏گذشت كه صداى لهو و لعب و موسیقى و نِى از آن خانه شنید. كنیزى از خانه بیرون آمد و خاكروبه در دست داشت. آن را بیرون خانه ریخت.
امام كاظم(ع) به وى فرمود: «اى كنیز! صاحب این خانه، بنده است یا آزاد؟».

گفت: آزاد است.

فرمود: «درست مى‏گویى. اگر بنده بود، از مولاى خود مى‌‏ترسید».

وقتى كنیز، وارد خانه شد، مولایش كه بر بساط شراب نشسته بود، پرسید: چرا دیر كردى؟

گفت: مردى با من، چنین گفت.

بِشر، با پاى برهنه از خانه بیرون آمد تا امام كاظم(ع) را ملاقات نمود و به دست او توبه كرد و عذرخواهى نمود و از شرم رفتارش گریست.»


الكنى و الألقاب: أبو نَصرصٍ بِشرُ بنُ الحارِثِ بنِ عَبدِ الرَّحمنِ المَروَزِی‏ الأَصلِ‏ بَغدادِی‏ المَسكَنِ‏ العارِفُ الزّاهِدُ المُشتَهَرُ أحَدُ أركانِ رِجالِ الطَّریقَةِ، قیلَ: إنَّهُ كانَ مِن أولادِ الرُّؤَساءِ وَ الكُتّابِ، و كانَ مِن أهلِ المَعازِفِ وَ المَلاهی فَتابَ و نُقِلَ فی سَبَبِ تَوبَتِهِ.... أنَّهُ اجتازَ مولانَا الإِمامُ موسَى بنَ جَعفَرٍ(ع) عَلى دارِهِ بِبَغدادَ فَسَمِعَ المَلاهِی و أصواتَ الغِناءِ وَ القَصبِ تَخرُجُ مِن تِلكَ الدّارِ فَخَرَجَت جارِیةٌ و بِیدِها قُمامَةٌ فَرَمَت بِها فِی الدَّربِ فَقالَ(ع) لَها: یا جارِیةُ صاحِبُ هذِهِ الدّارِ حُرٌّ أم عَبدٌ؟

فَقالَت: بَل حُرٌّ.

فَقالَ: صَدَقتِ لَو كانَ عَبدا خافَ مِن مَولاهُ.

فَلَمّا دَخَلَت قالَ مَولاها و هُوَ عَلى مائِدَةِ السُّكَّرِ: ما أبطَأَكِ؟

فَقالَت: حَدَّثَنی رَجُلٌ بِكَذا و كَذا، فَخَرَجَ حافِیا حَتّى لَقِی مَولانَا الكاظِمَ(ع) فَتابَ عَلى یدِهِ وَ اعتَذَرَ و بَكى لَدَیهِ استِحیاءً مِن عَمَلِهِ.[۱]

[۱]. الكنى و الألقاب ج ۲ ص ۱۶۷، حكمت نامه جوان ص ۱۵۰.