رجبيّه (شرح زيارت رجبيّه) - صفحه 498

و در بعض نسخ بدل آن «إيزاحها» ـ به ياء حطى و زاء هوّز و حاء حطّى ـ است و سمعنى مناسبى در كتب لغت براى آن به نظر قاصر نرسيد و در نسخه اقبال ابن طاووس رضى الله عنهكه نزد فقير است «إبراجها» است ـ بباء ابجد و راء قرشت و جيم ـ و آن به معنى اظهار و مأخوذ است از «برجت المراة» كه به معنى ظهرت است ؛ على ما في المجمع البحرين ۱ پس در معنى نزديك به معانى كلمات ثلاث سابقه است .

قوله : و بشؤوني لديكم وصلاحها

شؤون ـ به شين قرشت و همزه ـ بر وزن سجود : جمع شأن است به معنى كار ، و به معنى گريه و زارى نيز مى تواند بود ، از قبيل تسميه حالّ به اسم محلّ ؛ صاحب مجمع البحرين گفته :
والشأن واحد الشؤون ، وهي مواصل قبائل الرأس وملتقاها ، ومنها تجيء الدموع ، وعن ابن السكّيت : الشأنان عرقان ينحدران من الرأس إلى الحاجبين ثمّ إلى العينين ، وماء الشأنين : الدموع. ۲ انتهى.
پس مراد اين است كه : «برگرداند اللّه تعالى مرا در حالتى كه متلبّس باشم / 54 / به گريه ها و زارى ها و محزون باشم به سبب شدّت محنت مفارقت مشاهد شما و متلبّس باشم به صلاح آن گريه ها» ، يا به اين معنى كه : «منظورم از آنها ريا و سمعه نباشد» واللّه يعلم .

قوله : والسلام عليكم سلام مودِّع

توضيح «السلام عليكم» گذشت و «سلام» منصوب و مفعول مطلق نوعى است و «مودِّع» ـ بكسر دال مشدَّده ـ اسم فاعل باب تفعيل ، مأخوذ است از وَداع به فتح واو ، به معنى واگذاشتن كسى را و مفارقت كردن از او به ابقاء محبّت ملاقات ، و مفارقتى را كه بدون مودّت باشد قَلاء مى گويند به فتح قاف و مد و كسر قاف و قصر . و اين فَرق هرچند در كلام اهل لغت صريح نيست ، امّا ظاهر است از آنچه در وداع بعضى

1.مجمع البحرين ، ج ۲ ، ص ۲۷۶ (برج).

2.مجمع البحرين ، ج ۶ ، ص ۲۷۰ (شأن).

صفحه از 527