610 - خذلان و اعراض پروردگار نتیجه نیازخواهی از دیگران

خذلان و اعراض پروردگار نتیجه نیازخواهی از دیگران

فَأَستَحِقَّ بِذلِكَ خِذلانَكَ و مَنعَكَ و إعراضَكَ، يا أرحَمَ الرّاحِمين‌.[۱]

در آخرین جمله از این مقطع از دعای نورانی مکارم الاخلاق به نتیجه خواهش کردن و تضرع کردن برای غیر خدا اشاره شده است، می‌فرماید: [اگر مرا هنگام اضطرار و نیاز و ترس به نیازخواهی و خواهش و التماس از غير خودت مبتلا کنی] سزاوار يارى نرساندن تو و دريغ‌ورزى و روى‌گردانى تو می‌شوم، اى مهربان‌ترينِ مهربانان!

در روایتی از امیر المؤمنین (علیه السّلام) نقل شده که فرمود:

مَن سَألَ غيرَ اللَّهِ استَحَقَ‌ الحِرمانَ‌.[۲]

هر كه از غير خدا چيزى بخواهد، سزاوار محروميت باشد.

در روایت جالب دیگری که در منابعی مثل کافی، امالی شیخ طوسی و عدة الداعی نقل شده، چنین آمده است که یکی از یاران امام صادق (علیه السّلام) به نام «محمد بن عجلان» می‌گوید: به تنگ‌دستى شديدى گرفتار شدم و دوست غم‌خوارى هم نداشتم. قرض سنگينى بالا آوردم و طلبكارى داشتم كه مرتّب پولش را از من مى‌طلبيد. ناچار به سوى سراى «حسن بن زيد» ـ كه در آن وقت، امير مدينه بود و ميان ما آشنايى‌اى بود ـ، ره‌سپار شدم. «محمّد بن عبد اللَّه بن على بن الحسين» (نوه امام زين العابدين عليه السلام) كه با هم آشنايى ديرينه‌اى داشتيم، از حال و روز من آگاه شد. در راه، مرا ديد و دستم را گرفت و گفت: شنيده‌ام كه در مضيقه هستى. براى رفع گرفتارى‌ات به چه كسى اميد بسته‌اى؟

گفتم: به «حسن بن زيد».

گفت: در اين صورت، حاجتت برآورده نمى‌شود و به خواسته‌ات نمى‌رسى. نزد كسى برو كه قادر به اين كار باشد و از هر بخشنده‌اى بخشنده‌تر است. براى رفع گرفتارى‌ات به او اميد ببند؛ چرا كه من از پسرعمويم امام صادق (علیه السّلام) شنيدم كه از پدرش و او از جدّش و او از پدرش حسين بن على (علیهما السّلام) و او از پدرش على بن ابى طالب (علیه السّلام) و او از پيامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روايت مى‌كند كه فرمود:

أوحَى اللَّهُ إلى‌ بَعضِ أنبِيائِهِ في بَعضِ وَحيِهِ إلَيهِ: و عِزَّتي و جَلالي لَأَقطَعَنَّ أمَلَ كُلِّ مُؤَمِّلٍ‌ غَيري‌ بِالإِياسِ، و لَأَكسُوَنَّهُ ثَوبَ المَذَلَّةِ فِي النّاسِ، و لَابعِدَنَّهُ مِن فَرَجي و فَضلي، أيُؤَمِّلُ عَبدي فِي الشَّدائِدِ غَيري؟! أو يَرجو سِوايَ؟! و أنَا الغَنِيُّ الجَوادُ، بِيَدي مَفاتيحُ الأَبوابِ و هِيَ مُغلَقَةٌ، و بابي مَفتوحٌ لِمَن دَعاني! ألَم يَعلَم أنَّهُ ما أوهَنَتهُ نائِبَةٌ لَم يَملِك كَشفَها عَنهُ غَيري؟ فَما لي أراهُ بِأَمَلِهِ مُعرِضاً عَنّي؟! قَد أعطَيتُهُ بِجودي و كَرَمي ما لَم يَسأَلني، فَأَعرَضَ عَنّي و لَم يَسأَلني و سَأَلَ في نائِبَتِهِ غَيري، و أنَا اللَّهُ أبتَدِئُ بِالعَطِيَّةِ قَبلَ المَسأَلَةِ، أفَاسأَلُ فَلا اجيبُ؟ كَلّا، أوَ لَيسَ الجُودُ وَ الكَرَمُ لي؟ أوَ لَيسَ الدُّنيا وَ الآخِرَةُ بِيَدي؟ فَلَو أنَّ أهلَ سَبعِ سَماواتٍ و أرَضينَ سَأَلوني جَميعاً فَأَعطَيتُ كُلَّ واحِدٍ مِنهُم مَسأَلَتَهُ، ما نَقَصَ ذلِكَ مِن مُلكي مِثلَ جَناحِ بَعوضَةٍ، وكَيفَ يَنقُصُ مُلكٌ أنا قَيِّمُهُ؟ فيا بُؤساً لِمَن عَصاني و لَم يُراقِبنيِ.[۳]

خداوند، در يكى از وحى‌هايش به يكى از پيامبرانش فرمود: به عزّت و جلالم سوگند، آرزوى هر آن كس را كه به غير من اميد بندد، به يأس، مبدّل مى‌سازم و در ميان مردم، جامه خوارى بر او مى‌پوشانم‌. و از گشايش و لطف خويش، دورش مى‌گردانم. آيا بنده‌ام در سختى‌ها، يارى كسى غير مرا آرزو مى‌كند يا به كسى جز من، اميدوار مى‌شود، در حالى كه بى‌نياز بخشنده، منم و كليد درهاى بسته، در دست من است و درِ خانه‌ام به روى هر كس كه مرا بخواند، باز است؟ آيا نمى‌داند هر مصيبتى او را از پا در آورَد، جز من، كسى نمى‌تواند آن مصيبت را از او برطرف سازد؟ پس چه شده است كه مى‌بينم آرزويش را از من، روى‌گردان ساخته، در حالى كه من به واسطه بخشش و كَرَم خويش، آنچه را كه از من درخواست هم نكرده است، به او عطا كرده‌ام؟! حال از من روى گردانده و در مصيبتى كه به او رسيده، از من درخواست نمى‌كند و دستِ خواهش به سوى غير من دراز كرده است، در حالى كه منم خدايى كه پيش از درخواست، عطا مى‌كنم. پس آيا اگر از من درخواست شود، اجابت نمى‌كنم؟ هرگز! آيا بخشش و كَرَم، متعلّق به من نيست؟ آيا دنيا و آخرت، در دست من نيست؟ اگر اهل هفت آسمان و زمين، همگى از من بخواهند و من، درخواست يكايك آنها را برآورم، اين به قدر بال پشه‌اى، از مُلك من نمى‌كاهد. چگونه مُلكى كه من صاحب آنم، كاستى يابد؟ پس نگون‌بخت، كسى است كه مرا نافرمانى كند و مرا در نظر نگيرد.

گفتم: اى فرزند پيامبر خدا! اين حديث را برايم تكرار كن.

امام (علیه السّلام) نيز سه بار، آن را بازگو كرد.

گفتم: نه، به خدا! از اين پس، از هيچ كس، حاجتى نمى‌خواهم.

«محمد بن عجلان» می‌گوید: چندى نگذشت كه مرا روزى و عطايى از نزد خداوند رسيد.

بنا بر این، رفتار خداوند با کسانی که قابل تربیت هستند‌ این گونه است که اگر سراغ غیر او بروند، کاری می‌کند که دیگران نیز، نتوانند مشکلش را حل کنند.


  • خذلان و اعراض پروردگار نتیجه نیازخواهی از دیگران (دانلود)