عقلگرايي شيخ صدوق و متکلم بودن او
دکتر رضا برنجکار
سيد محسن موسوي
چکيده
عقل و نص دو منبع اصلي براي معارف ديني است. گاهي متفکران با عنوان عقلگرايي و نصگرايي دستهبندي ميشوند. اين تحقيق در درجه نخست، درصدد نشان دادن مقدار بهرهگيري شيخ صدوق از عقل در معارف ديني است، اما در ضمن مباحث، روشن خواهد شد که صدوق متکلمي عقلگراست؛ هرچند عقلگرايي او با ديگر عقلگرايان متفاوت باشد. ابتدا ديدگاه شيخ صدوق در باره عقل و اعتبار و قلمرو آن بيان خواهد شد. آنگاه، عملکرد عقلگرايانه صدوق در عرصة کشف معارف ديني و دفاع عقلاني از آنها بررسي خواهد شد.
کليد واژهها: عقل، عقلگرايي، نص، نصگرايي، شيخ صدوق.
درآمد
برخي از تحليلگران با دوعنوان «عقلگرايي» و «نصگرايي» دانشمندان مسلمان را دستهبندي ميکنند و گروهي را عقلگرا و گروهي ديگر را نصگرا معرفي ميکنند.1 اين تحليل گران معمولاً تعريف و ملاک روشني براي اين دو مفهوم عرضه نميکنند. مفاهيم عقلگرايي و نصگرايي ميتواند شامل طيف وسيعي آز متفکران باشد؛ حتي ممکن است برخي افراد را عقلگرا دانست و هم نصگرا؛
براي مثال، اگر از اين دو واژه معناي لغوي را قصد کنيم، ميتوانيم بگوييم که: اکثر دانشمندان، و همه دانشمندان امامي هم عقلگرا هستند و هم نصگرا. همچنين است اگر عقلگرا و نصگرا را کسي بدانيم که عقل و نص را قبول دارد، به نحوي از آن استفاده ميکنيم. اگر عقلگرا و نصگرا را بر اساس غلبه توجه و استفاده از عقل يا نقل تعريف کنيم، تعريفي مبهم ارائه کردهايم که لاآقل در پارهاي موارد قضاوت را دشوار خواهد ساخت.
در بررسي موضع يک دانشمند در خصوص عقل و نص، اگر نتوانيم ملاکي براي عقلگرايي و نصگرايي ارائه کنيم، ميتوان کارکردهايي را که او براي عقل و نص معتقد است، بررسي کنيم. اما اگر بر تعريف عقلگرايي و نصگرايي اصرار بورزيم، به دو صورت ميتوان اين دو واژه را تعريف کرد: گونه نخست، آن که رابطه اين دو مفهوم را از حيث مصاديقش تباين بدانيم و هر دانشمندي را تنها در ذيل يکي از اين دو مکتب قرار دهيم. گونه ديگر، آن که رابطه از نوعي ديگر، همچون عموم و خصوص من وجه باشد.