بررسی روایات عرضه
سال
1390 / شماره پیاپی
/
صفحه
32-69
چکیده :
محقق داماد"در کتاب الرواشح السماویة در بررسی اصطلاح وضع و جعل روایاتی مجعولرا به عنوان نمونه از کتاب الشهاب قضاعی نقل کرده و آنگاه به نقل از او چنین آورده است: «از جمله روایات مجعولی که در زبنان مردم رایج بوده و به پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم نسبت میدهند،اینروایت است که هرگاه حدیثی از من روایت کردید،آن را بر قران عرضه کنید،اگر با آن موافقباشد،آن را بپذیرد و اگر مخالفت آن باشد،حدیث را رد کنید. »1 مقصود ایشان همان اشکال پیش گفته در آغاز این مبحث است که اگر موافقت خبر با قرآنشرط پذیرش آن باشد یا به عبارت دیگر عدم موافقت شرط رد آن باشد،در آن دسته ازروایاتی که مضمون آنها در قرآن مسکوت گذاشته شده دچار اشکال خواهیم شد؛زیرا با اینفرض،موافقت غیر قابل احراز است؛چنانکه در بررسی روایات عرضه در نکتهی هفتمآوردیم،از آنجا که روایات عرضه در میان اهل سنت با یک مضمون نقل شده،در کتابهایعالمان اهل سنت دربارهی اینکه معیار،موافقت حدیث با قرآن است یا عدم مخالفت حدیثبا آن،بحث جدی مطرح نشده است. »1 این دیدگاه میتواند قابل مناقشه باشد؛زیرا اگر زمینهی ارایهی معیار عرضه روایات بهقرآن،تنها پدیده جعل حدیث باشد،میتوان پذیرفت که جاعلان حدیث به صورت طبیعیروایات مباین کلی با ظواهر آیات را جعل نخواهند کرد؛زیرا طبق گفتار ایشان جعلی بودن اینروایات به زودی روشن میشود؛اما نیک میدانیم که در کنار انگیزههای سوء و عامدانه درجعل و بر ساختن روایات،وجود پدیدههای نقل به معنا،تقیه،سوء حافظه راویان از عواملطبیعی ایجاد اختلاف روایات با هم یا اختلاف با قرآن بوده است؛بنابراین،بهطور طبیعیممکن است،به خاطر اشتباه راوی حدیثی را مخالف قرآن نقل کرده باشد؛بنابراین،به نظرمیرسد که مقصود از مخالفت حدیث با قرآن،مخالفت از نوع تباین کلی؛یعنی،تباین میانسلب و ایجاب است که هیچ راهی برای جمع میان آنها وجود ندارد."
کلیدواژههای مقاله :روایات قرآن، حدیث، عرضه، مخالفت حدیث با قرآن، روایات عرضه، اهل سنت، سنت، موافقت حدیث با قرآن، معیار،